پاسداشت زیست بوم در ایران باستان
ایرانیان از دیرباز چهار آخشیج (=عنصر) «آب،آتش،باد،خاک» را ارزشمند دانسته و به آن پاسِ (=احترام) فراوان میگذاشتند و برای هر کدام ستایش نامه های جداگانه داشتند. همچنین گیاهان و جانوران سودمند برای ایرانیان ارزشمند بوده و از آلوده کردن و نابودی آنان پرهیز میکردند. همین باور سپندیه ی ایرانی شوه ی آن بوده است که پیوسته به زیست بوم احترام گذاشته و در نگهداری و پاکیزگی آن بکوشند.
اوستا که نسک دینی- فرهنگی ایرانیان بوده است از ستایش طبیعت بسیار سخن گفته است. برای نمونه “آبزور” و “آبان یشت” در ستایش آبها و یا “آتش نیایش” در گرامی داشت آتش بخش هایی از اوستا هستند.و یشت های بسیار دیگر مانند “زامیاد یشت” . و “خورشید یشت” در گرامی داشت خورشید.
در خورشید یشت اوستا بند۱ و ۲ در ستایش این داده ی اهورامزدا چنین آمده است:
“خورشید رایومند تیز اسب را میستایم
”هنگامی که خورشید فروغ بیفشاند و تابان شود،هنگامی که خورشید بدرخشد،سَد و هزار ایزد مینوی برخیزند و این فرّ را فراهم آورند و فرو فرستند
هنگامی که خورشید برآید، زمین اهورا آفریده پاک شود، آب روان پاک شود؛ آب چشمه ساران پاک شود، آب دریا پاک شود، آب ایستاده پاک شود…”
باز در فروردین یشت میخوانیم:
“همه آبها را میستاییم؛ همه گیاهان را میستاییم… آبها را نام میبریم و میستاییم، گیاهان را نام میبریم و میستاییم…”
“وسواس ایرانیان زرتشتی در پاک نگاهداشتن آب، خاک، هوا و آتش زبانزد یونانیان بوده است. هرودوت و گزنفون درباره آن قلمفرسایی کرده و نوشته اند که ایرانیان هیچ چیز آلوده و کثیفی را در آب نمیریزند و در پاک نگاهداشتن خاک و زمین مراقبت میکنند.” (دیدی نو از دینی کهن.دکتر فرهنگ مهر. رویه ۷۰)
گزنفون رخداد نگار یونانی پیش از میلاد در نسک ارزشمند خود کورشنامه، از اخلاق ایرانیان در حدود ۲۶ قرن پیش این گونه مینویسد:
“اطفال از خانه خود نان و سبزی و هم چنین ظرفی برای نوشیدن آب میاورند. هر وقت تشنه میشدند از آب رودخانه میاشامیدند…”
ایرانیان در فرهنگستانها (=مدرسه ها) به کودکان خود آموزش میدادند تا با لیوان از آب رودخانه ها آب بردارند و بنوشند !!
در جای دیگر این رویدادنگار با شگفت زدگی گزارشی را میدهد:
“حتی امروز بین پارسی ها آب دهان انداختن، پاک کردن بینی یا دور شدن برای قضای حاجت در مقابل دیگران عیب بزرگی محسوب است.”
(گزنفون؛کوروشنامه- کتاب نخست- فصل دوم)
پاس داشتن زمین به اندازه ای نزد ایرانیان مهم بود که از انداختن آب دهان خود بر روی آن جلوگیری میکردند و آن را بی احترامی به دیگران و زمین میپنداشتند.