جشن جهاني نورز بهانه‌اي براي خودنمايي فرهنگ ايران

ايرانيان باستان معتقد بودند که شادي از جلوه‌هاي نيک و هم‌نوا با زندگي‌ است و بر اساس همين نگرش پيوسته مي‌کوشيدند در هر مناسبتي اندوه و سوگواري را از خود دور سازند.چه بهانه‌اي مي‌تواند زيباتر از جان گرفتن گل، گياه و زنده شدن جهانِ طبيعت و رنگارنگي آفرينش باشد؟ با ورود اسلام به ايران اين آيين معنايي فلسفي هم به خود گرفت تا بدين تريتب تبلور آييني، ديني و باستاني همگي در نوروز متجلي شود.

 

آييني که با ظهور اسلام از کالبد عيدانه طبيعت به مفهوم «يا مقلب القلوب و الابصار» رسيد و اين آغاز راهي بود تا نوروز تنها در خانه تکاني و پوشيدن لباس نو خلاصه نشود و تعريف صله‌ رحم، کمک به نيازمند، سير و سلوک و هر آنچه با پرورش روح آدمي ارتباط دارد به مفهوم نوروز افزوده شود و شايد همين معاني نوع دوستي بود که سبب شد نوروز به ثبت ميراث معنوي يونسکو درآيد و به يک جشن جهاني مبدل شود.

و اکنون نوروز، به عنوان قديمي‌ترين جشن تمدن بشري مورد تاييد و احترام مردمان بسياري از سرزمين‌هاي جنوب غربي آسيا، آسياي ميانه، قفقاز، شبه‌قاره هند و بالکان است؛ جشني که هر سال بيش از ۳۰۰ ميليون نفر در جهان آن را پاس مي‌دارند.


سازمان ميراث فرهنگي با برگزاري دو دوره جشن جهاني نوروز با حضور نمايندگان عالي‌رتبه کشورهاي عضو، گامي بزرگ در معرفي گوشه‌اي از تاريخ و تمدن کهن ايران‌زمين برداشت، کاري که نتنها براي ايرانيان بلکه براي ساير ملت‌هايي که نوروز را بزرگ مي‌دارند فرصت مغتنمي پيش آورد تا داشته‌هاي خود را به رخ جهانيان بکشند.


نوروز داراي ظرفيت گسترش در سرتاسر جهان است


جشن نوروز با 3 هزار سال قدمت، بي‌ترديد ظرفيت‌ها و زواياي ناشناخته‌اي دارد که بررسي و شناسايي آن‌ها در معرفي اين عيد باستاني به جهانيان بي‌تاثير نخواهد بود. مرکز افکارسنجي رياست جمهوري در هفته دوم فروردين ماه سال گذشته همزمان با برگزاري دومين جشن جهاني نوروز، نظرسنجي‌اي را در سطح شهر تهران درباره دستاوردها و تاثير فرهنگي و بين‌المللي برگزاري اين جشن انجام داد که بر اساس آن ٨٥ درصد مردم نوروز را ميراثي ملي و مذهبي دانستند که بايد در حفظ آن کوشا بود و در نظرسنجي ديگري ٨٠ درصد مردم نوروز را داراي ظرفيت‌هايي براي گسترش روابط در سرتاسر جهان دانستند.


نوروز مهم‌ترين و فراگيرترين پديده فرهنگي


ادامه نوشته

سدره پوشی زرتشتیان

سدره پوشیسدره‌پوشی یکی از آیینهای زرتشتیان است. سَدره پیراهنی است گشاد، سپیدرنگ و بی‌یقه و با آستین‌های کوتاه و دارای دو کیسه بسیار کوچک، یکی در جلوی سینه و نزدیک قلب که گریبان خوانده می‌شود و دیگری در پشت که گُرده نامیده می‌شود.این بخش‌ها از سدره کاربرد نمادین دارند. گُرده نشانه مسئولیت‌ها و وظیفه‌هایی است که هرکس به عهده دارد و باید بدرستی انجام دهد.

 

گریبان که کیسه کَرفه یا کیسه کار نیک هم خوانده می‌شود، یادآور است که همه کردارهای نیک روی هم انباشته شده و آدمی را به خوشبختی میرساند. نزدیک قلب بودن آن نشانه‌ای است که کارهای نیک باید قلبآ و خالصانه انجام شود. سپیدی آن نماد پاکی و بی غل و غش بودن است.

برابر با یک روش کهن و پذیرفته شده باستانی، همه جوانان دختر و پسر باید آیین سدره‌پوشی را انجام دهند تا زرتشتی شناخته شوند. امروزه در ایران کودکان زرتشتی میان سنین هفت و یازده سدره پوش می‌شوند. سدره‌پوشی به منزله زایش نوین است. از همین رو این آیین را «نوزاد» یا «نوزات» نیز مینامند.

آیین سدره‌پوشی باید در بامداد انجام شود ولی امروز در ایران، به دلایل عملی، پس از نیمروز برگزار می‌شود.

سدره پوشی

آیین مزدک به روایت دینکرد

در نخستین سال‌های آغاز پادشاهی ساسانیان و با پشتیبانی اردشیر بابکان، دین تازه‌ای به نام «بهدینی» یا «مزدیسنا» (مزداپرستی) بدست موبد کرتیر به وجود آمد که پس از حدود ۱۷۰۰ سال و در قرن اخیر به «دین زرتشتی» تغییر نام داده و ارتباطی با شخص زرتشت ندارد.

نفوذ و دخالت موبدان زرتشتی عصر ساسانی در هنجارهای دینی مردمان، تحریف و تباهی فرهنگ و تاریخ ایران زمین، کشتار و نابودی پیروان ادیان دیگر و نیایشگاه‌های آنان (که کرتیر در کتیبه معروف خود در نقش رستم به صراحت به آن اشاره کرده است)، موجب تضعیف هویت ملی، پیشینه تاریخی و همبستگی ایرانیان می‌شود و آنچنان بنیادهای فرهنگی و اجتماعی ایرانیان را تباه می‌کند که راه را برای غلبه مهاجمان آزمند به ایران هموار می‌سازد.

در تمام مدت سلطه‌گری دینی عصر ساسانی، جنبش‌های گوناگونی برای رهایی جامعه ایرانی از چنگال انحصارطلبان دینی و سرکوبگران آزادی‌های اجتماعی و فردی روی داد که تمامی آنها با دو ابزار پر توان و نیرومندی که همواره در ایران و جهان روایی داشته، سرکوب و نابود شدند: نخست، بهره‌گیری از قدرت نظامی و زور سرنیزه؛ دوم، بهره‌گیری از قدرت دینی و اتهام‌ ارتداد و بی‌دینی و کفر.

یکی از چنین جنبش‌هایی، برنامه اصلاحات اجتماعی و اقتصادی مزدک و یاران پرشمار او بود که توانست در کوتاه زمانی، منافع ملی جامعه ایرانی را از تصاحب تمامیت‌خواهان خارج کند؛ اما در نهایت، جنبش مردمی آنان قربانی صاحبان قدرت، ثروت و نیرنگ شد. هر چند که مزدکیان پس از این رویداد خونبار که یکی از فجیع‌ترین کشتارهای دسته‌جمعی و نسل‌کشی‌ها در تاریخ بشریت و به فرمان انوشیروان عادل است، دیگر موفق به کوشش فراگیر دیگری نشدند، اما سایه آنان همواره در دوره‌های گوناگون تاریخ عصر اسلامی و در مبارزه با خلفای عرب و تمامیت‌خواهان تازه به دوران رسیده که ناهنجاری‌های پیشین را با نامی تازه در پیش گرفته بودند، دیده می‌شود. جنبش رهایی‌بخش بابک خرمدین (که نام خود را از «خرمه» بانوی دلاور ایران زمین و همسر مزدک گرفته، نمونه‌ای از آن است.

منابع بررسی در تاریخ جنبش مزدک و باورهای آنان بسیار اندک است و همان شمار معدود نیز منابعی هستند که به دست دشمنان و بدخواهان او نوشته شده‌اند و عملاً هیچ نوشته‌ای از آنان و یا از مدافعان آنان وجود ندارد تا محقق بتواند تنها به قاضی نرفته باشد. تنها اثری که در آن از مزدک به نیکی یاد شده و او را گرانمایه مردی با دانش و رای نامیده و در عین‌حال از زرتشتیگری ساسانی دفاع نکرده است، همانا شاهنامه فردوسی و چند بیت کوتاه، اما پرمعنای او است.

اما یکی از مهمترین منابع در زمینه باورهای مزدکیان و اختلاف آنان با زرتشتیان، عبارت است از کتاب پهلوی «دینکرد» که بزرگترین متن بازمانده به زبان پهلوی بوده و دایره‌المعارف مزدیسنا شناخته می‌شود. در آغاز کتاب سوم دینکرد، پرسش و پاسخی میان کسانی که از سخنان آنان، باورهای مزدکی آنان دانسته می‌شود با روحانیت زرتشتی آمده است. با اینکه این منبع نیز از دید گروه دوم یعنی روحانیت زرتشتی تحریر شده، اما با این وجود آگاهی‌های مفیدی در باره برخی واقعیت‌ها و اختلاف‌های میان آنان را عرضه می‌دارد. از جمله از خلال همین پرسش و پاسخ‌ها است که دریافته می‌شود مفهوم و منظور واقعی از عبارت اشتراک زنان و اموال توسط مزدکیان، مخالفت آنان با ترویج ازدواج با محارم توسط موبدان و نیز یکتاپرستی مزدکیان در برابر ثنویت موبدان زرتشتی بوده است.

ادامه نوشته

چند برداشت آموزنده از گاتها

گاتها یا گاثها بخشی از اوستا است که شامل سرودهای اشوزرتشت و آموزش‌های او می‌باشد. سخنان اشوزرتشت در گاتها، چنان خردمندانه و زیبا هستند که پس از گذشت هزاران سال هنوز تازگی دارند زیرا گفته‌های اشوزرتشت براساس خِرَد است و چیزی که هیچگاه از بین نمی‌رود و کهنه نمی‌شود، خرد است. به همین دلیل است که امروزه نیز می‌توانیم از سخنان و اندیشهٔ کسی که در هزاران سال پیش زیسته، بهره بگیریم و در زندگی به کار ببریم.
سراسر گاتها پند درس و زندگیست، برای نمونه به گونه فهرست وار تنها چند نمونه از سخنان اندیشه برانگیز و خردمندانه ی زرتشت، درباره ی موضوعات مختلف نقلل می شود:

آزادی: ای خداوند خِرَد زمانی که به تن خاکی روان دمیدی و به انسان نیروی کار کردن و سخن گفتن و رهبری کردن عنایت فرمودی، خواستی تا هر کس هر دینی که می پسندد، برگزیند. (هات ۳۱ بند ۱۱)

دوری از خشونت: بتوانیم با سخن پاک و زبان ِ خوش، مردم ِ نادان و گمراه را به راه راست برگردانیم. (هات ۲۸ بند ۵)

برابری مرد و زن: ای مردم، بهترین سخنان را به گوش هوش بشنوید و با اندیشه روشن و ژرف بینی آنها را بررسی کنید. هر مرد و زن راه و نیک و بد را شخصاً برگزیند. (هات ۳۴ بند ۲)

کمک به دیگران: مزدا اهورا که فرمانروای یگانه‌است چنین پاداش روا داشته‌است که، خوشبختی از آن کسی است که دیگران را خوشبخت سازد. (هات ۳۴ بند ۱)

مهر ورزی: این سخنان را به نو عروسان و تازه دامادان می‌گویم. امیدوارم اندرزم را به گوش هوش بشنوید و با ضمیری روشن، آن را  نیک دریابید و به خاطر بسپرید: همیشه با نیک منشی و مهر و دوستی زندگی کنید و در راستی و پاکی و مهر ورزی از یکدیگر پیشی بگیرید. زیرا بی گمان از زندگی سرشار از خوشی و خوشبختی برخوردار خواهید شد. (هات ۵۳ بند ۵)

شادی و شاد زیوی: ای پروردگار برای برخورداری از شادمانی و خوشبختی، بخشایش بی مانندت را به من بنما. ای هستی بخش، بخشایشی را که از اندیشه و کردار نیک سرچشمه می‌گیرد به من ارزانی دار. ای آرمیتی، ای نُمود عشق و بردباری، به وسیله راستی دل‌های ما را روشن ساز تا به شادی و خوشبختی دست یابیم. (هات ۳۳ بند ۱۳)

سازندگی و آبادی: از آنانی باشیم که جهان را تازه و آباد می کنند. (هات ۳۰ بند ۹)

آموزش: دانا باید با دانش خویش نادان را آگاه سازد. نشاید که نابخرد گمراه بماند. (هات ۳۱ بند ۱۷)

راستی: ای مردان و زنان از دروغ بپرهیزید. از پیشرفت ریا و فریب جلوگیری کنید و بدانید آن خوشی و سروری که از راه نادرست و بدبختی و بیچارگی دیگران به دست آید جز رنج و افسوس چیزی به بار نخواهد آورد. (هات ۵۳ بند ۶)

باور «ایمان»: مرد خردمند با آگاهی از اینکه عشق و ایمان به خدا سرچشمه راستی است گمراهان و زشتکاران را به پرورش منش پاک و انجام کار نیک و مهرورزی به دیگران اندرز خواهد داد و سرانجام ای خداوند جان و خرد، همه زشتکاران با آگاهی از حقیقت به سوی تو خواهد آمد. (هات ۳۴ بند ۱۰)

یاری رسانی به دیگران: مرد دانا و توانایی که بنا به دستور ایزدی یا از راه مهر و عواطف انسانی خواستاران کمک را خواه از هواخواهان راستی و یا دروغ به گرمی پذیرا شود. او پیرو راه اشا بوده و زندگی اش سراسر سرشار از راستی و درستی می‌باشد. ای هستی بخش دانا او بخردی است که با نیروی دانش، گمراه را از تباهی و نیستی رهانیده و او را به خودشناسی و اتکا به نفس رهبری خواهد کرد. (هات ۴۶ بند ۵)

مهر و دوستی: خشم و نفرت را از خود دور کنید. اجازه ندهید اندیشه هایتان به خشونت و ستم گرایش پیدا کند. به منش پاک و مهر و محبت دلبستگی نشان دهید، رادمردان پاک سرشتبرای گسترش راستی و درستی پیوند استوار خواهند ساخت و هواخواهان راستی را به سوی بهشت جایگاه تو ای اهورا که منزلگه راستان و پاکان است رهبری خواهند کرد. (هات ۴۸ بند ۷)

برگزیده ای از بخش های چند گانه ی اوستا

نماز اَ شِم وُهو :

Ashem  vohoo  va  hishtem  asti  ooshtaa  asti  ooshtaa  ahmaayi  hiyat  ashaayi  vahishtaayi  ashem    اشم  وُهو  وَ هیشتِم  اَستی  اوشتا  اَستی  اوشتا  اَهمایی  هیَت  اَشایی  وَهیشتایی  اَشِم

راستی نیک است ، (راستی) بهترین است ، آرزو شده است برای هرکس که راستی را بخواهد برای بهترین راستی .
یسنا - هات بیست و هفت ، بند چهارده
________________________________________

نماز یَتا اَهو وَئیریو( اَهونه وَئیریَه )  :

Yataa ahoo vaeeriyoo ataa ratoosh ashaat chit hachaa vange oosh dazdaa manang ho shiyaot nanaam ange oosh mazdaayi khashtrem chaa ahooraayi aa eem drigob yoo dadat vaastaarem      یَتا  اَهو  وَئیریو  اَتا  رَتوش  اَشات چیت  هَچا  وَنگِه اوش  دَزدا  مَنَنگهو  شیَه ا ُت ننانِم  اَنگهِ اوش  مَزدایی  خَشترِ م چا  اَهورایی  آ  ییم  دِ ریگوبیو  دَدَت  واستارِ م  

همانگونه سردار دنیوی (پادشاه) به اراده ی خود [فرمانروایی میکند] به همان گونه نیز رد یا رهبر روحانی در پرتو راستی و پاکی نیرومند است . بخشش اندیشه ی پاک بهره ی کسی است که کار را با نام و به خواست مزدا انجام دهد . نیروی خدایی و کشور اهورایی از آن کسی است که درویشان (نیازمندان) را دستگیری کند .
یسنا - هات بیست و هفت ، بند سیزده
________________________________________

نماز ینگِه هاتام ( یسنو کِر ِ تی ) :

درمیان موجودات ، مردان و زنانی را که اهورامزدا در پرتو راستی و پاکی شان بهترین شناخته است ، اینگونه مردان و زنان را می ستاییم .
یسنا - هات بیست و هفت ، بند پانزده
________________________________________

پیمان کیش زرتشتی : فِرَوَرانه ( فرَ ا ُ رِ تی ، هات دوازده ) :

فشرده : من مزدا پرست زرتشتی هستم ، ستایشگر امشاسپندانم ، باور دارم به خداوندگاری اهورا مزدا که نیک و شکوهمند و فرهمند و سزاوار پرستش است و بوسیله ی او این هستی و جهان آفریده شد ، نکوهش میکنم خدایان ناراست را ، دوری میگزینم از تجاوز و بدی به دیگران ، امنیت و آسایش را در گسترش روا میدارم ، هنگام نیایش پیوسته تجدید عهد مینمایم که هیچ گاه به زیان و ویرانی و ناامنی نپردازم ، با تمام نیرو و اراده ، هرگونه رابطه را با دیوپرستان و پیروان آشوب و هرج و مرج و جادوان و آنان که در اندیشه و گفتار و کردار ، نیکی را رها کرده اند می گسلم و چنان راهی برگزیده ام و پویان آن میباشم که زرتشت فرمود .
من ایمان دارم به دین مزداپرستی ؛ به زرتشت ؛ به اندیشه و گفتار و کردار نیک .
ایمان دارم که دین مزدیسنا است که جنگ را براندازد و دوستی مردمی را برقرار سازد

ادامه نوشته

درخت شیروان , یادگار هخامنشیان

قدمت درخت ارس در روستای سرانی در شهرستان شیروان، به دوره پیش از هخامنشیان باز می گردد، یعنی نزدیک به 3 هزار سال پیش.

درخت ارس سرانی، یکی از جاذبه های گردشگری بی همتا در استان خراسان شمالی است که گفته می شود قدمت آن به دوره پیش از حکومت هخامنشیان بر ایران بزرگ، باز می گردد. این درخت کهن‌سال در منطقه‌ای کوهستانی، نزدیکی روستای سرانی و در فاصله 52 کیلومتری شمال شهر شیروان (نزدیکی مرز ایران با ترکمنستان) قرار گرفته است.

مدیر کل میراث فرهنگی و گردشگری خراسان شمالی می گوید این درخت در داخل دامنه‌های اطراف روستا که دارای پوششی وسیع از جامعه درختان ارس است قرار گرفته و تنه آن قطری معادل 270 سانتیمتر دارد.

به گفته کاظمی، طبق بررسی‌های صورت گرفته درخت یاد شده کهن‌سال‌ترین ارس موجود در استان خراسان شمالی است. گفته می شود ریشه‌های قطور این درخت ارس از خاک بیرون آمده و زیبایی خیره کننده‌ای را سبب شده است.

مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری استان خراسان شمالی، توضیح می دهد: "این درخت ارس به دلیل عظمت و بزرگی آن به راحتی توجه هر عابری را به خویش معطوف می‌سازد و نزد اهالی روستا نیز از اهمیت خاصی برخوردار است."

درخت شیروان

وی قدمت این درخت تنومند را حدود 2 هزار و 700 سال عنوان کرد و گفت: این داشته ارزشمند جزو 3 درخت بسیار کهن‌سال شناخته شده در کشور به حساب میآید و این موضوع مورد تایید موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور نیز قرار گرفته است.

این درخت کهن‌سال با توجه به قدمتی که دارد، توانسته با آب و هوای منطقه به خوبی سازگاری پیدا کند و وضعیت زیستی آن به صورت شاداب و سبز است.

زبان پارسي يكي از چهار زبان كلاسيك جهان شد

نگار پاكدل :

زبان‌شناسان اروپايي بيش از يكصدو سي سال پيش، درست هم‌زمان با ٢٦ شهريورماه،(برابر با زمان پادشاهي ناصرالدين‌شاه ١٧ سپتامبر ١٨٧٢) در  پايان نشست سه روزه خود در شهر برلين پس از بررسي و كاوش چهار زبان را زبان‌هاي كلاسيك دانستند، كه  اين ٤ زبان سانسكريت، يوناني، لاتين و فارسي بودند.
در اين نشست، زبان‌هاي هند ـ اروپايي مورد بررسي قرار گرفته بود. اين نشست، زبان فارسي را از نظر كلاسيك، دومين زبان (پس از زبان يوناني) گذاشت. زبان فارسي از لحاظ دير‌پايي يك سده از لاتين و 12 سده از زبان انگليسي جلوتر است. در همين نشست، زبان اوستايي شاخه‌ي بدون گوينده زبان فارسي، خوانده شد.
حال چه ويژگي‌هايي يك زبان را در رديف زبان‌هاي كلاسيك جاي مي‌دهد:
نخست باستاني باشد.
دوم از ديدگاه ادبي و چامه‌سرايي بسيار توانگر باشد.
سوم در ازاي بيش از هزار سال زندگي خود دگرگوني‌هاي اندكي در واژه‌هاي آن پديد آمده باشد.
البته هيچ زباني در گذر زمان ازدگرگوني‌ها در امان نبوده است ولي هرچه اين دگرگوني‌‌ها كمتر باشد، آن زبان كلاسيك‌تر است و پايداري بيشتري دارد. زبان ايرانيان اينك همان است كه فردوسي و حافظ به آن(زبان) شعر گفته‌اند؛ همان واژه‌ها، عبارات و دستور زبان را دارد.
در نشست برلين، زبان‌شناسان پذيرفتند كه ادبيات فارسي در قرون وسطي در صدر(پيشگاه) ادبيات ديگر ملت‌‌ها بوده و ايران در آن سده‌ها بيش از هر ملت ديگري سراينده، نويسنده و انديشمند‌(حكيم = فيلسوف) داشته‌ است.
در نشست‌هاي سال‌هاي 1922 و 1936، جايگاه زبان فارسي (مرتبه دوم) در ميان زبان‌هاي باستاني و كلاسيك هند و اروپايي بار ديگر تاييد شد.

كارمانا (کرمان) سرزمینی كهن در ایران باستان

كرمان» با «كارمانا» (Karmana)‌، در زبان فارسی باستان، نام منطقه‌ای باستانی در حدفاصل نواحی مركزی ایران و سرزمین «گدروزبا» (Gedrosia) است. بخش شمالی این سرزمین، منطقه‌ای است بی‌نهایت فقیر، چنان كه امروز نیز آن را «دشت لوت» یا بیابان تهی می‌نامند، اما نیمه‌ی جنوبی آن چنان كه مورخان یونانی آورده‌اند، منطقه‌ای حاصلخیز و پربركت بود و از جمله رودخانه «هیكتانیس» (Hyctanis) كه در این منطقه دارای ذرات طلا بود، ضمن این كه معادنی از نقره نیز در این محل یافت می‌شد. مورخان یونانی، هم‌چنین از مهم‌ترین شهر این منطقه یاد كرده‌اند كه «هرمز»‌ نام داشته و احتمالا برگرفته از نام «اهورامزدا»، خدای بزرگ در آیین ایرانی است. امروزه نیز این شهر اگرچه به نام «هرمز» شهره است، اما نام حقیقی آن «میناب» است. در زمان «هخامنشیان» «كارمانیا» نیز بخشی از امپراتوری گسترده هخامنشی بود. سرزمینی كه «كورش كبیر» بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی از سال 53-590 پیش از میلاد، آن را تحت فرمانروایی خود داشت. با این همه ایرانیان باستان كه نام تمام كشورهای مطیع و خراجگزار خود را فهرست كرده‌اند، «كرمانیا» در این فهرست نامی نیاورده و از آن غافل مانده‌اند. هم‌چنین در كتیبه «بیستون»، یادگار «داریوش كبیر»، و نیز در كتیبه «داوا» (Daeva)، كه آن نیز یادگار فرزندش «خشایارشا» است، هیچ نامی از «كارمانیا» نیامده است، و البته جای بسی شگفتی است كه این كتیبه‌‌ها هر دو، فهرستی بلند از نام كشورها و سرزمین‌های فرمانبردار شاهان ایرانی را در خود جای داده‌اند. می‌توان چنین برداشت كرد كه این ناحیه در آن زمان به طور رسمی بخشی از ساتراپ‌نشین «گدروزیا». و یا بخشی از سرزمین پارس به شمار می‌آمده است. اما در میان كتبیه‌های موجود، نخستین‌بار در كتیبه‌ای از شوش است كه از «كارمانیا» به عنوان محلی برای صادرات درخت با چوب «ساج» یاد شده است. همچنین بنا بر الواح به دست آمده از «تخت جمشید» نیز، امروز با نام كاركی (Karki)، به عنوان یك ساتراپ یاد نشده است.) ‌ضمن این كه بنا بر مندرجات موجود در بایگانی‌های تخت جمشید، اكنون به خوبی روشن است كه جاده معروف به «جاده شاهی» از همین سرزمین، یعنی «كارمانیا» عبور می‌كرده است. البته در زمان نامشخص، احتمالا در اواخر قرن پنجم یا اوایل قرن چهارم پیش از میلاد، «كارمانیا» باید به موقعیت ساتراپی دست یافته باشد...

با آ‎غاز امپراتوری ساسانی، كه از سال 224 به بعد بنیاد نهاده شد، پایتخت از «كارمانیا» به «وه‌ اردشیر» (Veh-Ardeshir) منتقل شد. شهری نوبنیاد، در حدفاصل شوره‌زارهای دشت لوت و كوه‌های غربی كه اكنون با نام «كرمان» شهره است. از آن‌جا كه شاهان ساسانی بر آیین زرتشتی بودند و اهورامزدا را می‌ستودند، یكی از سرزمین‌های مقدس آن‌ها، منطقه‌ای به نام بم (Bam) بود كه بنا به آداب زرتشتی، مردگان خود را به طور آیینی در محوطه‌های مرتفع آن قرار می‌دادند. مكان مقدسی به نام «برج خاموشی» كه هنوز هم ویرانه‌های آن در «بم» قابل مشاهده است. نخستین اسقف‌نشین مسیحی در این منطقه را نیز از میان قرن هفتم در فاصله‌ زمانی كوتاهی قبل یا بعد از غلبه مسلمانان، می‌توان تاریخ‌گذاری كرد. (464.م)

باغ شاهزاده

نمایی از باغ شاهزاده کرمان

پل دختر

بوذرجمهر پرخيده :
كساني که به خوزستان سفر می‌کنند، بی‌گمان از کنار پل تاريخي «دختر» که «پل‌دختر» ناميده مي‌شود، ‌گذر می‌کنند. پل‌دختر که در 110 کيلومتري جنوب خرم‌آباد و در کنار شهري به همين نام جای گرفته، نمادي از مهندسی پیشرفته و نشان از برجستگی مدیریت کارهاي ساختماني در روزگار هخامنشيان دارد. يکي از دهانه‌هاي پل که برجای‌مانده، این را بر بینشوران روشن می‌سازد که برای کشیدن نقشه و پیاده کردن نقشه‌ی پل، نیاکان فرهیخته‌ی ما از دانش پیشرفته‌، استواري و فناوری بسيار بالايی در پل‌سازي برخوردار بوده‌اند.
همچنین این سازه‌، ارزشمندی لرستان و قوم لر را نزد پادشاهان هخامنشي و ساساني آشکار می‌کند. راهي که از باختر(:غرب) پل تا بلندی‌های «مله‌کوه» در شهرستان «کوهدشت» کشیده شده، بازگوكننده‌ي جایگاه والا و ارجمندی لرستان در روزگار باستاني، چند سده  پس از شامگاه ساسانیان است.
اين پل که در روزگار هخامنشيان ساخته شده و در روزگار ساسانيان به دستور شاهپور پادشاه ساساني بازسازي شده، يکي از راه‌هاي باارزش کشور در آن زمان بوده، حتا پس از شامگاه ساسانیان از آن بهره برده می‌شده است، چراکه بر پایه‌ی نوشته‌های تاريخي، «بدربن حسنويه» در سده‌ی چهارم هجري آن را دوباره بازسازی کرد.
پل‌دختر 200 متر درازا دارد و داراي 12 پايه‌ی 13 در 9 متر است و پهنای هر دهانه‌ی آن به 5/11 متر مي‌رسد. از اين پل که در گذشته، خاور(:شرق) و باختر(:غرب) رودخانه‌ي خروشان «کشکان»، که از دره‌های تنگ کوه‌های زاگرس گذر می‌کند را، به هم پیوند مي‌داده است، اينک ويرانه‌هايي برجای مانده‌است، چراکه با گذشت زمان، خروش و بالا آمدن آب رودخانه‌ي کشکان، پايه‌ها و دهانه‌هاي آن را خورده و ویران کرده است و امروز تنها بخش‌هایی از دهانه‌هاي آن در ميان رودخانه‌ی کشکان ديده مي‌شوند و کنگره‌ي آن که جاده‌ی سراسری از زیر آن مي‌گزرد، همچنان پا بر جاست. هنوز برجامانده‌های راه باستانی کشور در راستای دو بخش پل دیده می‌شود.
شهر «پل‌دختر» در جنوب استان لرستان و در سر راه خرم‌آباد به اندیمشک جای دارد. پل‌دختر شهرستان مرزی میان استان‌های لرستان و ایلام است.  این شهر به انگیزه‌ی دربرداشتن پل‌های باستانی نامور است. در 1368خورشیدی گنجینه‌ی بی‌مانندی در غار «کلماکره» شهرستان پل‌دختر پیدا شد که گفته می‌شود ششمین گنجینه‌ی باستانی جهان است. دیرینگی این گنجینه به ۲۷۰۰ سال پیش می‌رسد.
13 تالاب زیبای پل‌دختر، غار نامور و باستانی کلماکره، پل‌کلهر یا «مملو»، گورستان چشمک و آرامگاه حیات‌الغیب بخشی از جا‌های دیدنی و تاریخی شهرستان پل‌دختر به شمار می‌آیند

آتشکده های ایران

آتشکده مکان مقدس زرتشتیان است که همواره در آن آتش نمایندهٔ فروغ ایزدی فروزان است. شکل و بنای آتشکده‌ها در همه جا یکسان بوده. معمولاً ً هر آتشکده هشت درگاه و چند اتاق هشت گوشه داشته و آتشدان در وسط بنا واقع بوده و پیوسته آتش مقدس در آن می‌سوخته. اما با گذر زمان و به تدریج در دین زرتشتیان مقرر می‌شود که آفتاب بر آتش نتابد. بنابراین آتش را در فضای باز نگهداری نکرده و اتاقی در وسط بنا ساختند که آتشدان در آن قرار داشت. تعداد آتشکده‌ها بسیار بود و تأسیس آن‌ها به زمان خیلی پیش از ظهور زرتشت پیامبر ، یعنی زمان پیشدادیان (هوشنگ و جمشید) می‌رسید.

آتشکده آذر گشنسب : یکی از مشهورترین و بزرگ ترین آتشکده های فلات ایران که در آذربایجان غربی در 49 کیلومتری شمال شرق شهر تکاب کنونی قرار دارد امروزه به آن تخت سلیمان می گویند . در دوره شاهنشاهی اشکانیان مهم ترین پادشاه آذربایجان آریوبرزن و پسرش ارت وزد بوده است . بیشتر پادشاهان ایران پس از نشستن بر اریکه شاهنشاهی ( جلوس ) به نیاشگاه آذرگسشب آذربایجان می رفتند و به درگاه خداوند نیایش و سپاس و درود می فرستاده اند و سپس هدایایی تقدیم می کردند . آتشکده شیر نیز همان آذرگشسب است که خرابه های آن نزدیک تخت سلیمان است . ساخت این بنا به بیش از 3000 سال باز میگردد و در کتاب هفتم دینکرد در بند 39 سازنده آن را کیخسرو پسر سیاوخش شناخته شده است . که فر ایزدی به او رسیده بود . آذرگشسب در کنار دریاچه چیچست قرار دارد و در گذشته کاخهای بسیار باشکوه و سترگ در اطراف آن بنا بوده است . این دریاچه به صورت خودجوش هر ثانیه 44 لیتر آب از خود بیرون میدهد .

آتشکده آذر برزین مهر
: آتشکده آذربرزین مهر یکی از سه آتشکده مقدس ایران است ( آذر گشسب - آذر برزین - کاریان ) که در شهر نیشابور یا ابرشهر خراسان قرار دارد . در پهلوی به نام آتور بورگین میتر خوانده می شود به معنی آتش مهر بالنده است . تاریخ ساخت آن بسیار کهن است به طوریکه به زمان اشو زرتشت باز میگردد و در بند 8 از فصل 17 بندهش آمده است : آذربرزین مهر تا زمان گشتاسب در گردش بوده و پناه جهان تا اینکه اشو زرتشت اسپنتمان دین آورد و گشتاسب شاه دینش را پذیرفت آنگاه گشتاسب آتش مقدس را در کوه ریومند در آذر برزین مهر قرار داد .

آتشکده بردسوره : به گفته مسعودی در کتاب نامدار مروج الذهب این آتشکده توسط فریدون شاه بنا شد که آتش آن را از طوس خراسان آورده بود و در بخارای ایران قرار داد .

آتشکده آذر شب
: آتشکده ای است که گشتاسب شاه در بلخ بنا کرد و به گفته مورخین گنجهای خود را در آن قرار داد . بلخ در تاریخ جزوی از خراسان بزرگ بوده است که متاسفانه در دوره ننگین قاجار به روسها فروخته شد .

آتشکده آذرنوش : آتشکده ای است در بلخ که این نیز همچون آذرشب در خراسان بزرگ ایران بوده است . بلخ نیز همچون مرو شهری از شهرهای ایران بوده است که در دوره قاجار های وطن فروش در قراردادهای ننگین ترکمانچای و گلستان به روس داده شد . فردوسی بزرگ آن را نوش آذر نامیده است . فردوسی می فرماید : شهنشاه لهراسب در شهر بلخ - بکشتند و شد روز ما تار و تلخ - و از آنجا به نوش آذر اندر شدند - رد و هیربد را همه سر زدند.

آتشکده سیروان : محل آن سیروان و ری بوده است . به گفته مسعودی تاریخ نگار مشهور این آتشکده در پیش از ظهور زرتشت ساخته شده است .

ادامه نوشته

غار کتله خور

غاز کتله خور
به دیدن زیباترین غار جهان و دومین غار وسیع دنیا، با قدمتی 120میلیون ساله به استان زنجان می رویم. غار خشکی – آبی و آهکی "کتله خور " در 165 کیلومتری زنجان و 5کیلومتری شهر كوچك گرماب قرار دارد.

در مورد نام این غار گفته می شود چون در بعضی ازمناطق غربی ایران به کوه های کم ارتفاع کتل گفته می شود و این غار هم در یکی از این کوه ها قرار دارد غار کتله خور قبل از سال ۱۳۰۰ خورشیدی کشف شد و در سال ۱۳۳۰ توسط شخصی به نام جمالی زنجانی به ثبت رسید.

برای ورود به غار باید از یک مسیر چند صدمتری کوتاه و به صورت سینه خیز صورت بگیرد همین امر سبب شد که کوهنوردان در سال 1343 چون مسیر غار را سخت و جذابیتی در آن ندیدند از ورود به آن خودداری کردند در حالیکه داخل غار داستان دیگری داشت در سال ۱۳۶۵ گروهی از غارنوردان همدان بازدید مفصلی از غار انجام دادند و شکل‌گیری این غار را به دوران ژوراسیک یعنی بیش از ۱۲۰* میلیون سال قبل تخمین بزنند. در این غار تعدای اسكلت انسان و تكه های سفال قدیمی پیدا شده است.

بر اساس بررسی‌های باستان شناسان این اسكلت ها مربوط به افرادی است كه در اواخر هزاره دوم قبل از میلاد در این مكان گم یا دفن شده اند. غار از رشته های استلاگتیت و استلاگمیت (چکیده و چکنده) است. این قندیل ها در غار شكل‌های مختلفی به وجود آورده است که براساس شکل آنها نامگذاری شده مانند شیر خوابیده، پنجه شیر، پای فیل، لباس عروس، سگ شكاری، دست شیطان، نخل سوخته، مریم مقدس، دوجادوگر، سفره عقد و عروس و داماد. که جذابیت خاصی دارند. نکته جالب در مورد غار کتله خور این است که شواهد و بررسی ها نشان می دهد که این غار در ادامه به غار علیصدر در همدان متصل می شود. در سال 2003 حدود 30 کیلومتر از مسیرهای متعدد غار توسط زمین شناسان آلمانی و سوئیسی نقسه برداری شده است. یکی دیگر از ویژگی های این غار تعدد طبقات آن است که غار کتله خور را در ردیف غارهای کم نظیر جهان قرار می دهد. این غار 7طبقه دارد که تا به حال 3طبقه آن کشف شده و طبقه چهارم به بعد مسیرهائی نیز به صورت آب بوده و زمین شناسان احتمال تشکیل چهار طبقه دیگر را تا سفره آب زیر زمینی داده اند .

*قدمت این غار در گزارش های مختلف بین 30 تا 120 میلیون سال تخمین زده شده است

رد پای سردار ساسانی - تنگه بهرام چوبین

ایلام - خبرگزاری مهر: استان ایلام با داشتن جاذبه های تاریخی و طبیعی متعدد دارای آثاری ناشناخته در کشور است، در این بین شاهکارهایی مانند "تنگه بهرام چوبین" وجود دارد که این تنگه روزگاری مخفیگاه و شکارگاه این سردار بزرگ ساسانی بوده است.

به گزارش خبرنگار مهر، به 12 کیلومتری شرق شهر دره شهر از توابع استان ایلام می رویم تا تنگه ای عظیم و زیبا را گزارش کنیم.

این تنگه عظیم با صخره های بلند و ضخیم در دامنه کبیرکوه در شهر دره شهر قرار دارد که به اسم"تنگه بهرام چوبین" لقب گرفته است.

تنگه بهرام چوبین یکی از مهمترین دره های کم عرض و بسیار مرتفع و استراتژیک در ضلع غربی جاده دره شهر به  سمت پل دختر است.

این تنگه طبق روایتی مربوط به بهرام چوبینه در دوره ساسانی است و علاوه بر زیبایی های طبیعی آثار تاریخی نیز در آن وجود دارد.

ادامه نوشته

تپه سیلک

تپه سیلک یکی از قدیمی‌ترین مراکز شناخته‌شده سکونت انسان ماقبل‌تاریخ در فلات ایران است.

تحقیقات نشان می‌دهد که در حدود ۸۰۰۰ سال پیش، مردمی در این ناحیه ساکن بوده‌اند که تمدن پیشرفته‌ای داشته‌اند.

دوران زندگی در سیلک را به شش دوره تقسیم می‌کنند که از ۸۰۰۰ سال پیش شروع شده تا آخرین دوره که مربوط به ۲۷۰۰ سال پیش است. هر مرتبه که در وضع زندگی مردم سیلک تغییری رخ می‌داده، نقش ظروف سفالینی که آنها می‌ساخته‌اند تغییر می‌کرده است.

تپه سیلک

ادامه نوشته

ایران خاستگاه سفال 10 هزار ساله

طبق مطالعات انجام شده آغاز كشاورزي و يكجانشینی در ايران به هزاره هاي ششم و هفتم پیش ازميلاد برمي گردد.تحقيقات باستان شناسي قديمي ترين ظروف گلي حرارت ديده را به هشت هزار سال پ.م نسبت مي دهد. اين سفال ده هزار ساله را كه نمونه آن در غاري واقع در مازندران نزديك بهشهر به دست آمده است، مي توان قديمي ترين نمونه سفال دست ساز ابتدايي در ايران دانست.

 

اين سفال ضخيم، كم پخت، شكننده، خشن، بدون طرح ونقش و قهوه اي رنگ است و در آن مقدار زيادي علف خرد شده وکاه به عنوان ماده چسباننده به كار رفته است. اين نوع ظروف سفالي جانشين ظروف سنگي صيقل يافته و نيز ساخته شده از چوب و پوست گرديد. همچنين در كاوشهاي حاشيه كوير در تپه سنگ چخماق شاهرود و در مراحل بعدي در لايه هاي عميق تپه سيلك كاشان، تپه سراب نزديك كرمانشاه، تپه گيان نهاوند و تپه حاجي فيروز در آذربايجان غربي نيز سفال دوران غار ديده شده است كه غارنشينان در مراحل اوليه ی استقرار در دهكده هاي اوليه آنها را به اين مكان ها آورده اند.
پس از این تجربه های نخستین پخت، در روستاهای دوره نوسنگی، سفالگران به تدریج اجاق پخت سفال را به بیرون از خانه و فضای باز منتقل کردند. این اجاق ها چاله های چهارگوشی بودندکه ظروف داخل آنها چیده شده و روی آن را با گرده های تاپاله و هیزم می پوشاندند و آتش می زدند. در نتیجه ظروف بدست آمده به این شیوه دارای پخت ناهمگون و ضایعات فراوان بود؛ با این وجود این ظروف را با نقوش ساده هندسی و دوغاب غلیظ گل می آراستند.
به تدریج ساختمان کوره ها بهبود پیدا کرده و اتاق پخت را از چاله آتش جدا کردند. بازهم با گذشت زمان و کامل تر شدن کوره ها، کوره هایی به صورت دو طبقه با مخزن سوخت مجزا و درجهت باد موافق که دارای سکوهای مشبک برای قرار دادن سفال ها بود به وجود آمدند که دارای منافذی برای خروج دود و جریان هوا بود. سقف گنبدی این کوره ها را پس از هر بار پخت خراب کرده و سفالینه ها را از آن خارج می کردند.
در اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد با استفاده از کوره های قابل کنترل توانسته بودند که سفال خاکستری-سیاه تولید کنند. این سفال تحت شرایط احیا و محیط دودزا تولید می شد و دارای دوام و استحکام بیشتری نسبت به سفال های رنگین گذشته بود.
به طور کلی پیشرفت سفالگری از ابتدا با کسب تجربه در ساخت کوره ها و کنترل و مهار آتش، ایجاد دمای پایدار و دستیابی به خاک رس مناسب صورت پذیرفت.
یکی از مهمترین کاربردهای سفال در ایران ساخت کاشی بوده است. کاشی عبارت است از خشت های نازک سفالی که پس از خام پخت شدن لعاب داده شده و مجدداً پخته می شود. اولین تزئینات کاشی لعابی در ابتدا به صورت آجرهایی با لعاب فیروزه ای که در میان ردیف های آجری کار می شد، به تزئین ساختمان راه یافت.
آثار بدست آمده از تمدن ايلامي سابقه ی طولانی استفاده از لعاب و آجرهاي لعابدار در ايران و آشنايي ايشان با اين شيوه ي تزئين را از آن زمان نشان مي دهد.
در دوره هخامنشی آجرهای لعاب دار رنگین سبز، زرد و قهوه ای در آرایش کاخ ها مورد استفاده قرار می گرفت و در زمان حکومت ساسانیان کاربرد آن به صورت آجرهای لعاب دار و موزائیک ادامه یافت. دوره ساسانی زمان تجدید حیات صنعت سفالگری پس از دوره هخامنشی و پایه و اساس دوره درخشان هنرهای اسلامی از جمله سفالگری و لعاب سازی است، در کاشی های این دوره نقش هایی از حیوانات اسطوره ای از جمله طاووس و همچنین برگ نخل و نقوش تکراری و قرینه به تصویر کشیده شده است.
بعد از اسلام کاربرد کاشی بیش از قبل ادامه یافت. در اوایل سفالینه های لعاب دار و بدون لعاب قالب خورده و نقش افزوده دوره ساسانی مورد اعتنا قرار گرفت و سپس از تلفیق هنر دوره های قبل و همچنین تأثیرپذیری از هنر چین، یونان و عراق هنر اسلامی در تمام زمینه ها از جمله سفالگری شکل گرفت. در این دوره ساخت لعاب زرین فام و مینایی جلوه ای درخشان و متعالی یافت. بهبود کیفیت ساخته ها و تنوع و زیبایی لعاب ها در این زمان به دلیل توجه به کیمیاگری و شکوفایی علمی و هنری و همچنین آشنایی با فرهنگ های دیگر از جمله یونانی و عربی صورت پذیرفت.

رنگ هایی که بیشتر در این زمان در کاشی های ایرانی به کار رفته اند لاجوردی، فیروزه ای، سبز، زرد و ارغوانی است. کاشیکاری درجهت تزئین فضاهای معماری و متناسب با سطوحی که مورد استفاده قرار می گیرد به شیوه های مختلف کار شده است، که از مهمترین آنها کاشی بنایی، کاشی مینایی، هفت رنگ، کاشی زرین فام، کاشی معرق، لعاب پران و کاشی یک رنگ را می توان نام برد.

مردم آشوری

آشوریان یا آسوریان یا سُریانی‌ها، قومی قدیمی از مسیحیان ایران(تهران٬ ارومیه٬ اهواز٬ کرمانشاه٬ همدانُ٬ قزوین٬ اصفهان سلماس و تبریز)٬ عراق ٬ ترکیه و سوریه هستند که آشوری‌ زبان هستند.

آنها در شمال عراق، جنوب شرقی ترکیه، شمال شرقی سوریه و شمال غربی ایران زندگی می‌کنند.

تا اوایل قرن ۲۰ بیشتر در ناحیهٔ آدیابنه(مطابق آشور قدیم، اراضی میان رودخانه‌های زاب کبیر و زاب صغیر) و اطراف آن سکونت داشتند.

پس از جنگ جهانی اول هزاران نفر از آسوریان به دیگر نقاط جهان سفر کردند.

تخمین زده می‌شود که تعداد آسوریان جهان بین ۳۰۰ هزار تا ۱ میلیون نفر باشد.

تعداد آسوریان ایران تا پیش از انقلاب حدود ۷۰ تا ۹۰ هزار نفر بود.

بیشتر آسوریان در تهران و قدیم‌ترین ناحیهٔ ارومیه سکونت دارند.

بسیاری از آسوریان٬ پیرو کلیسای نستوری و عده‌ای دیگر کاتولیککلدانی و بعضی دیگر٬ ارتدکس وپروتستان هستند.

آسوریان خود را بازماندهٔ قوم آشور می‌دانند اما پژوهش‌های تاریخی حاکی است که اینان در قرن ۱ میلادی از ترکیب ایرانیان مسیحی‌شدهٔ عصر اشکانی با آرامیان مسیحی بین‌النهرین- نظیر مردم آدیابنه- به‌وجود آمده‌اند و به دلیل پیروی از کلیسای سوریایی ایران به تدریج سریانی و سورایی و آسورایی نام گرفتند.

آسوریان در قرون اول اسلامی با ترجمهٔ علوم و معارف یونانی به زبان عربی خدمت بزرگی به توسعهٔ دانش در میان مسلمانان و نگهداری آثار علمی دوران باستان کردند.

بعضی از بزرگ‌ترین دانشمندان و مترجمان خلافت اسلامی از این مردم بودند.

آسوریان بعد از قرون وسطا مورد توجه کلیسای کاتولیک و پس از آن کلیسای پروتستان قرار گرفتند.

مداخلات مبلغان این دو کلیسا سبب تجزیهٔ آسوریان شد.

این مردم در جریان حوادث ناشی از جنگ جهانی اول و حضور ارتش‌های روسیه و عثمانی در آذربایجان و جنگ‌های قومی و مذهبی که پس از قتل مارشیمون بنیامین٬ رهبر آسوریان٬ به دست اسماعیل‌ آقا شکاک در ۱۳۳۶ ق(۱۹۱۸) پیش آمد٬ آسیب‌های فراوان دیدند و بسیاری ار آنان ناگزیر به نقاط دیگر مهاجرت کردند

ادامه نوشته

زرتشت و تجربه اروپا يک مدل برای جويندگان آزادی

همه ميدانيم که تجربه ي گذشته چراغ راه حال و آينده است. و در اين رابطه, من به اين باورم که تجربه ي اروپا براي بدست آوردن آزادي و باز سازي يک هويت نوين براي خود, که از دوران رنسانس آغاز شد ونقش مهمي که زرتشت در اين زمينه بمدت ٥٠٠ سال يعني از سده ١٥ ميلادي تا اواخر سده نوزدهم بازي کرد، ميتواند بعنوان يکي از بهترين مدل ها براي جويندگان آزادي در دوران ما بکار گرفته شود.
پژوهشهاي بيشماري که از ٢٠٠ سال پيش - که بيشتر آنها بوسيله ي پژوهشگران غربي انجام گرفته – نشان ميدهد که در درازاي ٢٥٠٠ سال گذشته چه اندازه انديشه و ديدگاه زرتشت درباره زندگي و جهان هستي در ساختار و زير بناي فرهنگي اروپا شرکت کرده و برآن تاثير گذاشته .
ولي در ازاي اين زمان بسيار طولاني رابطه ي اروپا با زرتشت هميشه يک داستان عشق و دلدادگي نبوده.

زماني بوده که اروپا زرتشت را در بالاترين رده فرهنگي خود قرار داده و زماني هم بوده که با تبليغاتي زهرآگين تا آنجا که توانسته کوشش کرده تا او را خورد کرده و از ميدان بيرون کند.
در مدت ١٠٠٠ سال, از سده پنجم پيش از ميلاد مسيح تا سده ي پنجم پس از ميلاد، زرتشت بعنوان ”بزرگترين نماد دانش“بوسيله تقريبا تمام فيلسوفهاي يوناني و رومي با شيفتگي تمام ستايش و حتي پرستش شد تا جائي که باو نام ”آموزگار جهاني“دادند.
ولي در درازاي ١٠٠٠ سال بعد، يعني از سده پنجم ميلادي تا سده پانزدهم، در دوراني که به آن ”قرون وسطي“ گفته ميشود، زرتشت بعنوان آفريننده”دوگانه گرائي“ بشدت بوسيله ي کليساي مسيحي کوبيده شد.
و باکوبيده شدن زرتشت، ساير آئين هاي ايراني مانند مهر ستائي﴿ميترايزم﴾ وماني گرائي، همراه با کل فيلسوفهاي افلاتوني يونان و روم کوبيده شدند.
سده ششم آغاز ”قرون وسطي“در اروپا بود. دوراني هراس انگيز که به آن ”کفربزرگ“ميگويند.
دوراني پر از ترور, کور گرائي و انکزيسيون که زيباترين و ظريف ترين بخش از تمدن اروپائي را ويران کرد.

ادامه نوشته

زرتشت نابغه ی تمدن بشریت

زرتشت از نوادر اندیشمندان جهان است که آموزش و فلسفه او تاثیر شگرفی بر کار تمام ادیان و فلاسفه بزرگ جهان گذاشته است.بزرگترین اندیشمندان و فلاسفه جهان از جمله فیثاغورس ،ارسطو، افلاطون، هگل ،سهروردی و ...با غرور و افتخار از زرتشت و فلسفه او یاد کرده اند.افلاطون در کتاب جمهوریت خود با افتخار تمام از زرتشت و فلسفه وی یاد کرده و خود را شاگرد و دنباله رو زرتشت معرفی کرده است.زرتشت نخستین پیامبری بود که خدای یگانه را شناخت و ندای توحید و یکتاپرستی در جهان منتشر ساخت. زرتشت در چندین هزار سال پیش آن چنان فلسفه و دینی آورد که همچنان تمام فلاسفه جهان آن را ملاک کار خود قرار می دهند .

موضوع خیر و شر را زرتشت آن چنان بیان کرد که هیچ دین و هیچ مکتبی تا به امروز به این درستی نتوانسته اثبات کند. موضوع اراده و اختیار آدمی را به نوعی توجیه کرد که هنوز نه در فلسفه و نه در حکمت و نه در الاهیات توحیدی، شناخته تر ، روشن تر و قانع کننده تر از آن بیان نشده است.

زرتشت نخستین پیامبر و نخستین دعوت کننده به یکتاپرستی و نخستین فیلسوف جهان بود که فلسفه و آیین وی تاکنون کامل ترین و پیشرفته ترین دین تاریخ بوده است. زرتشت به انسان و مقام انسانی احترام می گذارد. در فلسفه وی انسان هرگز آن موجود حقیری نیست که تاوان اشتباه  و گناه آدم و حوا را پس داده و به این جهان آمده باشد بلکه بااراده و اختیار خویش وارد این جهان شده است.

زرتشت را با کلمه ساده پیامبر نمی تواند تعریف کرد. زرتشت یک رستاخیز کننده انقلابی، یک مبارز راه راستی، یک قانون گذار بزرگ و یک معلم زندگی، و سیمای یک حکیم و عارف الهی و تابناک اصول اخلاقی است.

اگر در میان تمام مصلحان و پیامبران و در میان آثارشان کاوش نماییم بدون شک بزرگ مردی همچون زرتشت نخواهیم یافت. بخشی از اوستا که به گاثا معروف است و سخنان خود زرتشت می باشد در تمام جهان برای محققان ادیان و فلسفه و تاریخ بشری موردی شگفت انگیز و بی نظیر است.

در تاریخ پرافتخار ایران بزرگان زیادی وجود داشتند که اگر نمی بودند باید بگوییم حیف می شد و جای افسوس داشت ولی در مورد زرتشت کافی نیست که بگوییم اگر زرتشت در تاریخ ایران نبود جای افسوس داشت بلکه باید بگوییم

برگرفته شده از دیباچه ارزشمند استاد هاشم رضی در کتاب زرتشت ، پیامبر ایران باستان

پدر ملت ایران: کورش و فردوسی

بخشی از سروده پرفسور حسن امین برگرفته از دانشنامه منظوم ایران*

دو مَردند ایرانیان را پدر / که شد شام ایران از ایشان سحر

یکی کورش، آن شاه ایران‌مدار / دگر نیز فردوسی نامدار

بنا کرد کورش گر آیین داد / سخن نیز فردوسی آیین نهاد

یکی در سخن و آن به قانون نیک / ندارند در کار خودشان شریک

یکی مرد نامی ز جنگ‌آوران / دگر در سخن پیر رامشگران

یکی سرکشان را کشیده به بند / دگر داده بر مردم اندرز و پند

از او چون وطن از سخن زنده گشت / «زمین شش شد و آسمان گشت هشت»

فتح بابل و فرمان حقوق بشر کورش

به اقلیم بابل در آن سال و ماه / نبونید بیدادگر بود شاه

چو کورش خبر شد ز کردار او / بس اندیشه فرمود در کار او

ز ایران سپاهی فراهم نمود / به جنگ نبونید بشتافت زود

نبونید تسلیم شد در نبرد / شهنشاهش از شهر تبعید کرد

هم آن‌گاه دستوری از سر، نوشت / برای ملل حکم دیگر نوشت

به فرمان او حکمی انجام شد / که منشور آزادی‌اش نام شد

یکی استوانه ز کورش به‌جاست / حقوق بشر خوانی‌اش گر رواست

شهنشاهی کورش پاک دید / ز قفقاز و جیحون به عمان رسید

هم از داردانل رفت تا رود سند / فراتر به هندوکش و مرز هند ..

ادامه نوشته

تپه گنج دره هرسین کرمانشاه

دراطراف کرمانشاه تعدادی محل های با ستانی دارای انواع آثار نوع موستری شناسی شده اند که مهمترین آنها عبارتند از : غار بیستون – غار خر – پناه گاه سنگی مرواسی – غارهای مر تاریک – مرآفتاب (مرآفتا و) ومر دورو... که دو محل دیگرنیز در نزدیک هرسین شناسایی شده که ازجمله مهمترین آن تپه گنج دره است که قدمت آن بین (7500تا 8500 ق.م ) می رسد.

بین سالهای 1344تا 1353 (1965تا 1974) فیلیپ اسمیت در پنج فصل گمانه زنی وحفاری تپه گنج دره را به نیابتاز دانشگاه مونترآل کانادا ومرکز باستان شناسی ایران سرپرستی کرد.تا کنون نتیجه این حفریات به صورت مقدماتی ونهایی چاپ ومنتشر نشده است وتنها تعدادی مقالات کوتاه و اطلاعیه های خبرگونه که اکثرا" مطا لب آنها تکراری هستند در دست است. آنچه که در پی خواهد آمد فشرده ای ازآن هشت اطلاعیه ونظریات ارائه شده درباره آثار به دست آمده از تپه گنج دره توسط سایر پژوهشگران است.

گنج دره تپه مخروطی شکل کوچکی است که درداخل مزرعه ای درکنار راه کرمانشاه به هرسین درنزدیکی روستای گیسوند در ده کیلومتری شهر هرسین واقع است . رودخانه گاماسیاب ازحدود پنج کیلومتری این تپه می گذرد. گنج دره حدود 1400 متربالاترازسطح دریا قرار دارد. ارتفاع راس تپه از زمینهای اطرا با توجه به شیبطبیعی زمینهای اطراف بین 4 الی 6 متر است. قطر دامنه تپه حدود 40 متر ومسا حت تقریبی آن حدود 1300 متر مربع است که کلیه آثار این تپه معرف دوره نوسنگی درمنطقه است .

 

لایه نگاری

درگنج دره 5 طبقه استقراری مسخص شده که ازسطح تپه تا سطح خاک بکر با حروف الفباینشان داده شده اند.

دراین ترتیب طبقه A فوقانی ترین (مرداد 1343 برابر اوت 19659) وطبقه E تحتانی ترین طبقه ازطبقات استقراری گنج دره می باشند (26ماه مه تا اوت 1974).

• طبقه A از سطح تپه تا عمق 5/1 متر. از مشخصات این طبقه چند گوردوره اسلامی متاخر وبقایای دیوارهای نوسنگی است که با خشتهای قرمز رنگ ساخته شده بودند وبقایای چند اجاق ساده.

• طبقه B از عمق 2متری شروع وتا عمق 3متری اذامه دارد که معماری ایتن طبقه چینه ای وخشتی بوده است.

• طبقه C ازعمق 30/3 شروع وتا 90/4 متری ادامه می یابدکه معماری این طبقه استقراری نیز چینه ای وخشتی بوده است.

• طبقه D ازعمق حدودا" 5 مترشروع وتا عمق6 متر ادامه داشت. معماری این طبقه هم چینه ای و خشتی بوده است.

ادامه نوشته

غار زیبای چال نخجیر

سفري به دليجان داريم براي ديدن مکاني که پيشنيه آن به هفتاد ميليون سال تخمين زده مي شود. به غار «چال نخجير» مي رويم غاري که به طور اتفاقي کشف شد.

تا سال 1367 منطقه نخجير محلي ترس آور براي مردماني بود که براي گردآوري گياهان دارويي و شکار به اين محل مي‌رفتند صداي ريزش آب به همراه وزش باد در شکاف هاي سنگ هاي کوه صدايي وهم آور بوجود مي آورد که مايه داستان هاي بسياري بود. هر چند نخجير به معناي شکار است و چال ‌نخجير به معناي شکارگاه ولي کمتر کسي جرات داشت به اين مکان برود.

در سال 1368 بصورت اتفاقي و در زمان منفجر کردن و خاکبرداري منطقه اين غار کشف شد. اين غار در سال 81 در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است.

غار چال نخجير از زيباترين غارهاي طبيعي جهان شمرده مي شود.

با گذشت ميليون سال به شکل امروزي قابل مشاهده است. تا ششصد متري نخست غار، مسير مشترك و در امتداد جنوب به شمال است. پس از آن دو شعبه مي‌شود يكي به سوي شمال‌شرق و ديگري به شمال‌غرب امتداد مي‌يابد. طول كل هر كدام از شعب حدود يكهزاروسيصد متر است.

سراسر مسير اين غار افقي است. حدود 95درصد از بدنه غار پوشيده از چكنده (Stalactite) و چكيده (Stalagmite) است و فقط 5درصدباقيمانده سنگي است، كه بر زيبايي چشم‌نواز غار مي‌افزايد. غار چال‌نخجير از تالارهاي گوناگوني تشكيل شده است پيش‌بيني مي‌شود اين غار 8 تا 10 کيلومتر ژرفا داشته باشد. زيباترين تالار آن، تالار چهل‌ستون نام دارد كه با انواع چكيده و چكنده‌هاي گوناگون و رنگ‌هاي خيره‌كننده پوشيده شده است. از ديگر تالارهاي اين غار مي‌توان تالار سفره عروس، درياچه، برزخ، باغ وحش، چهل‌چراغ، آيينه، جانوران و تالار زيبائي‌ها را نام برد.

سنگ هاي کريستال با شکل هاي مختلف مانند آبشار،تمساح، لاک پشت و اسفنج هاي بلورين، زيبايي خاصي به غار داده است. دهانه غار در دامنه کوه، حفره تنگي است که با انفجارهاي متعدد باز شده‌است.

اين غار متعلق به دوران سوم زمين‌شناسي است. کف و ديواره هاي آن از اسفنج هاي بلورين پوشيده شده است. ارتفاع کف تا سقف غار گاهي از 20 متر بيشتر است در انتهاي مسير اصلي (کيلومتر 4) فضاي استخر مانندي وجود دارد که داراي آب است.

چشمه هاي شگفت انگيز باداب سورت

چشمه باداب سورت واقع در شهرستان ساري، روستاي سورت، با همت و پي گيري گروه كوه نوردي لواسان از دام سودجويان و دشمنان طبيعت نجات داده شد، كه نتيجه اين عمل ثبت آن بعنوان دومين اثر طبيعي ملي ايران توسط سازمان ميراث فرهنگي بود.
آقای نادر ضرابيان سرپرست گروه كوهنوردي لواسان با ارسال مطلبی همراه با عکس، شرحی کامل از منطقه و چگونگی ثبت این اثر ملی به پایگاه اطلاع رسانی هئیت کوهنوردی استان تهران ارائه نموده اند که در ادامه آمده است.

ادامه نوشته

دژ باستاني هريس

رشته كوه آتشفشاني خاموش سبلان (ساوالان) به طول 60 كيلومتر در جهت شرقي ـ غربي تا كوه‌هاي قوشاداغ هريس امتداد دارد.

در منتهي‌اليه غرب اين رشته كوه روستايي به نام «اسماعيل كندي» واقع است.

اين روستا از جنوب به روستاهاي: «توپراق لي» و «جنگل»، از شمال غرب به روستاي «قانقال لو» و از جنوب غرب به روستاي «قوملي» محدود مي‌شود.

اسماعيل كندي از شهر هريس 16 كيلومتر فاصله دارد.

بعد از شهر هريس با فاصله 10كيلومتري، روستاي تاريخي «خانقاه» قرار دارد.

از آنجا يك جاده خاكي به «اينچه كندي» ـ سه راهي «ياغلي» (سوناجي) كشيده شده است و يك جاده خاكي ديگر از خانقاه به ييلاق ياغلي منتهي مي‌شود. كوهنوردان و طبيعت دوستان مي‌توانند با طي 5/1 كيلومتر جاده آسفالته خانقاه ـ هيق از محور هيق ـ اوكوزداغي خود را به ييلاق آلان رسانده و از آنجا نيز از طريق راه «آلان يوردي» به سه راهي «ياغلي» برسند.

ناگفته نماند كه اين محورها در سه راهي «ياغلي» تلاقي پيدا مي‌كنند.

از اين سه راهي مي‌توان به طرف شرق رفت و بعد از عبور از روستاي قوملي و رودخانه هميشه جاري و پرخروش شيرران، وارد روستاي اسماعيل كندي شد.

ادامه نوشته