سومری‌ها ایلام را «اِلام» می‌خواندند و از دید ایشان ایلام سرزمینی در بلندا است. خود ایلامیان نام سرزمین خود را «هَل - تَه - اَم - تی» می‌نوشتند . این نام احتمالا هم‌پیوند است با نام کوهی در دامنه‌های زاگرس. در سنگ‌نبشته‌ی داریوش بزرگ هخامنشی، نام این بخش "خوزا" آمده است که نام خوز و خوزستان هم‌اکنون از همین نام کهن برجای مانده است.


ایلام افزون بر برخوردهای جنگی که با تیره‌های میان‌رودان داشت، از دید اقتصادی و تجاری برای بابلیان، سومری‌ها و آشوریان با اهمیت بود. ایشان یا با داد و ستند یا با جنگ، زور و غارت‌گری منابع ساختمانی خود را از ایلام به دست می‌آوردند. تبار ایلامیان هم‌چنان از پرسمان‌های حل نشده است و تنها در این زمینه می‌توان به حدس و گمان بسنده کرد. ایلامیان هم‌چون سومری‌ها دارای زبانی تک‌خانواده هستند و پیوندی میان زبان ایشان و زبان‌های دیگر ثابت نشده است. البته شماری آن را با زبان دراویدی در هند هم‌خانواده دانسته‌اند. ولی نباید از پیوندها و نزدیکی‌های فرهنگی قابل توجه ایلامیان با دیگر اقوام ایرانی و آریایی به سادگی گذشت. ایلامیان در کنار مادها و پارسیان و سکاییان از برجسته‌ترین تیره‌های درون دستگاه سیاسی، اداری و جنگی هخامنشیان بودند.


سرزمین ایلام بخش‌هایی از استان‌های خوزستان، فارس، ایلام، بوشهر و لرستان را شامل می‌شد. تاریخ ایلام به سه بخش تقسیم شده است: 2500 تا 1500 پیش از زایش، تاریخ دوره‌ی کلاسیک ایلام 1300-1100 پیش از زایش، تاریخ ایلام نو 750-640 پیش از زایش.
زیگورات چغازنبیل از برجسته‌ترین نمونه‌های معماری و هنر ایلامی است. شهر «دور - اونتاش» در سال 640 پیش از زایش به فرمان آشوربنی‌پال در جنگ با «هومبان هالتاش»، واپسین شاه ایلام، ویران شد. این شهر دارای دو حصار بود که حصار بیرونی 1200 متر دراز و 800 متر پهنا داشت و حصار دورنی به درازای 400 و پهنای 200 متر بوده است. بخش دینی و به ویژه زیگورات چغازنبیل در میان حصار درونی جای دارد که دارای 7 دروازه است. این زیگورات در 5 طبقه و با شمار فراوانی خشت و سدها آجر ساخته شده است.


سرانجام در سال 640 پیش از زایش، آشوربنی پال پادشاه آشور به ایلام تاخت و مردم ایلام را کشتار کرده و دولت ایلام برای همیشه از میان برداشته شد. سنگ‌نبشته‌ی آشور بنی پال در این باره گویای همه چیز است: «همه‌ی خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم، و در درازای یک ماه و یک روز کشور ایلام را به همگی پهنای آن، جاروب کردم. من این کشور را از حَشَم و گوسپند، و نیز از نغمه‌های موسیقی بی‌بهره ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند.»