ایران بزرگ


ادامه نوشته

دکان داوود, سنگ نگاره هی دوهزار و هفتصد ساله مادی در کرمانشاه


ادامه نوشته

ایلام ــ ماد

ادامه نوشته

معماري مادها

ادامه نوشته

کاس های حاکم

کاس ها با موهای بور و چشمان آبی همان نژاد رومیانی هستند که شما تصور کردید از اروپا آمده اند و نژاد اروپایی است!

   قدمت قابل اثبات کاسپ ها در ایران 3000 قبل از میلاد یعنی 5000 سال پیش است، که در این زمان در اروپا فقط نژاد گوش دراز سلتها (گالیرها) بوده و قابل اثبات می باشد.  لاجرم نژاد مو بور و چشم آبی ایرانی است و از ایران به روسیه و اروپا مهاجرت کرده است و نه بر عکس!

   این گروه که در شمال ایران, قزوین, همدان, کاشان, آذربایجان, کرمانشاه, لرستان و کردستان ساکن بودند،  به بابلی ها اسپ می فروختند و پیرو آیین مهر بوده اند.  سومریان؛ اکد ها و بابلیها قبل از این داد و ستد ارابه های خود را به گاو می بستند.

   کاسها کم کم در بابل رخنه کردند و از 1800 ق.م نام آنها در تاریخ بابل راه یافت.  بابلی ها به کاسها که از شرق به این منطقه دستبرد می زدند بربر می گفتند.  بربر به زبان سومری نام آفتاب است. سومریان و بابلیان به کاسپ های آفتاب پرست بربر می گفتند! کاس ها در سال  1520  ق. م بابل را گرفتند.  در سال 1160 ق.م پس از 360 سال فرمانروایی بر بابل کاسها از ایلامیان شکست خورداند سروریشان در بابل خاتمه یافت و به کوهستان های لرستان بازگشتند.

   هم اکنون در کناره دریای خزر, لرستان, آذربایجان, کردستان و ... مردمی سفید پوست با چشمان آبی و مو های بور درلرستان  تیره کاکاوند, حسن وند, بومیان نور آباد؛ در بخش های زاغه, الشتر, دلفان, سلسله کرمانشاه و .... همه از نژاد کاسپها و رومیان ایرانی هستند،  که اروپا را فتح کرده و این نژاد را به آنجا منتقل کرده اند.

   کی سر (قیصر) روم خداندان کیانی (کلدانی) است که پادشاه معروف آن کیا کی سر = هوخشتره = هو سر وه = کی خسرو بوده است (سلسله مادها در ایران).   کاسها اجداد رومیان هستند به زمانها (سلسله مراتب زمانی) بیشتر دقت کنید که اینگونه مخلوط نکنید.

شهر باستانی هگمتانه - همدان

هِگمَتانه نام باستانی شهر همدان بود و معنایش «جای گرد آمدن مردمان».برخی هگمتانه را «دژ مادها» برگردان کرده اند.این شهر از نخستین شهرهای باستانی ایران امروزی است که ما از آن آگاهی داریم و همچنین پایتخت مادها بوده است.این نام را یونانیان اِکباتان میخواندند که یونانی شده هگمتانه است.هرودوت این شهر را ساخته دیااکو میداند و میگوید که هفت دیوار داشته که هر کدام به رنگ یکی از سیارهها بوده اند.
امروزه عموم باستان شناسان، تپهٔ باستانی هگمتانه، واقع در مرکز شهر همدان را - که وسیعترین تپه باستانی ایران است - بقایای ابنیهٔ کاسی، مادی، هخامنشی و بعد از آن میدانند. مساحت این تپه حدود ۳۰ هکتار میباشد، که با در نظر گرفتن بخشهایی که جزء محدودهٔ تپهٔ باستانی بوده، ولی اینک ساختمانهای مسکونی بر روی آن ساخته شده، به بیش از ۴۰ هکتار نیز میرسد.
این تپهٔ بیضی شکل، در داخل محدودهٔ شهر فعلی همدان در دو سوی خیابان اکباتان واقع شدهاست. «هگمتانه» یا «هنگمتانه» که به زبان پارسی قدیم به معنی محل تجمع بوده، ترکیبی از دو واژه «هنگ» به معنی «جا» و «متانه» به معنی «تجمع» است. این واژه در زبان یونان به صورت «اکباتانا» در آمدهاست و در کتیبههای عیلامی به صورت «آگ ماتونو» آمدهاست. برخی نیز معتقدند: «امدانه» یا «آمادای» که در کتیبه پلیسر پادشاه آشور آمده، به این محل اطلاق میشدهاست. «هگمتانه» در زبان ارمنی «اهمتان»، در زبان سریانی و پهلوی «اهمدان» و در گویش نویسندگان عرب «همدان» و در تورات «احتمانا» گفته شدهاست.
همچنین، سکههایی از عهد ساسانی کشف شده که محل ضرب آنها «اهمتان» قید شدهاست. نخستین اشارهٔ مکتوب به نام مادها و سرزمین ماد، در سالنامهٔ بیست و چهارم سارل مانزر سوم (۸۳۶ قبل از میلاد) و سارگن دوم (۷۱۵ قبل از میلاد) بودهاست که از این قوم و سرزمین آنان به نام «مادای» یا «آمادای» یاد کردهاند

ادامه نوشته

مادها

یادداشت: سرزمین و مردم «ماد» از دیرباز در میان جهانیان، نامدار و بلندآوازه بود و افسانه هایی اسرارآمیز درباره آن رواج داشت. پاره ای از پژوهشگران، افسونگری به نام مدوز (Medus) در اسطوره های یونانی را در پیوند با سرزمین ماد می دانند.

میرجلال الدین کزازی: از گونه ای دیگر

یونانیان کهن، ماد را سرزمین مغان می دانسته اند و مغان را دارای دانشهایی رازآمیز و شگرف. واژه Mage به معنی جادوگر با «مغ» یکی است. نام «مده» (Medee) دلدار «ژاسون» که او را در یافتن «پشم زرین» یاری داد و نماد نیرنگبازی و فسونکاری است، نیز به گمان من از ماد گرفته شده است.یونانیان کار را وارونه کرده و گفته اند که «مِدِه» پس از دستانهای بسیار خویش، به «آسیای برین» رفت. در آنجا با پادشاهی نیرومند پیوند گرفت و از او پسری به نام «میداس» (Midas)   یافت که مادها از تخمه ی اویند.
یادداشت: جایگاه «مده» در شهر «کولخیس» در شرق دریای سیاه و شمال ماد بود. وی ارابه ای داشت که چند اژدهای پرنده آن را می کشیدند. نمایه ی این ارابه را می توان بر جام «حسنلو» که از کناره های دریاچه ی ارومی به دست آمده، نگریست. از سوی دیگر، «میداس» را شیفته ی زر دانسته و می گفتند به هر چه دست می زد، طلا می گردید. این داستان برخاسته از یک واقعیت تاریخی است: مادها نخستین کسانی بودند که پیشه طلاسازی و زرگری را در جهان رواج دادند. در یک برآیند می توان گفت که تاریخ ماد، بسی دیرین تر از آن است که پنداشته میشود. زیرا:

ادامه نوشته

فرمانروایی مادها

مادها قوم ایرانی زبان و آریایی تباری هستند که دست کم  1100 سال پیش از زایش مسیح یا بیشتر به بخش های غربی سرزمین بزرگ ایران کهن رفته و به صورت جدی در آنجا ساکن شدند. سرزمین ماد به دو بخش «ماد بزرگ» و «ماد خُرد» یا کوچک بخش بندی می‌شد. ماد کوچک سرزمین کنونی آذربایجان را شمال می‌شد(تنها سرزمین های پایین رود ارس) و ماد بزرگ بخش‌های ری, کردستان (ایران, عراق ترکیه), بخشی از لرستان, همدان, اسپهان و کرمانشاه را شامل می‌شد.
  همانگونه که در جستار "سگرتی‌های آریایی" آشکار شد پیش از مادها, اقوام دیگر ایرانی‌زبان و آریایی‌تبار چون سگرتی‌ها و پارسیان در این بخش حضور داشته‌اند. در گزارشی که در آن به یورش «شلمانسر سوم» شاه آشور پرداخته شده از «پاسوراها» در کوه‌های کردستان یاد شده است و پس از آن در سنگ‌نبشته‌های دیگر شاهان آشوری از قوم «مادای» یا شده است. آشکار است که این اقوام یعنی سگرتی‌ها و پارس‌ها مدت زمان قابل توجهی را در سرزمین ماد حضور داشته‌اند.

ادامه نوشته

نقش رستم-بالای مقبره داریوش

ادامه نوشته

هنرمادها

در مورد ادبيات و علوم دوره ماد چيزي نميدانيم . هنر مادي را ميتوان فقط از آثار كشف شده در گيان- گورستان ب سيلك و زيويه بررسي كرد. آثار ابتدايي تر از نظر زماني مانند آثار سيلك شامل تصاوير حيوانات خميده و اسطوره اي در آميخته با اشكال هندسي است و آثار دوره متاخرتر مانند زيويه برگرفته از هنر آشوري و اورارتويي است. سبك اول را سبك ددي مينامند كه منشا آن سرزمين مادها بوده است

معماري ماد

مادها با شيوه معماري شهرسازي عظيم آشنا بودند.در اين دوره ستون نقش مهمي در معماري داشت . ازآنجا كه بناي مادي سالمي شناسايي نشده براي بررسي هنر معماري مادي به بررسي گور دخمه هاي آنان ميپردازيم كه بسيار فراوان است. اين گور دخمه ها ايوان دار هستند و با ستون تزيين شده اند. تراشهايي كه بر روي ستونها و داخل دخمه ها داده شده، روش تزيين بر روي ديوار و ستونهاي چوبي را به ما بازگو ميكند. هرودوت تاريخ نگار يوناني در مورد معماري شهر مادي هگمتانه نوشته است :در هگمتانه پايتخت ماد اصول شهر سازي رعايت شده است.در اين شهر كاخ شاهي به وضعي عجيب و مستحكم به صورت هفت قلعه ساخته شده است كه هرقلعه درون قلعه ديگر قرار گرفته است و كنگره هاي هفت گانه از بيرون به درون به رنگهاي سفيد ، سياه ،ارغواني ،آبي ،سرخ ،نارنجي ،سيمين ، زرين و.......ميباشد.كاخي بلند و مستحكم براي شاه و خزانه در مركز قرار دارد
از جمله آثار معماري مادها مي توان به تپه هگمتانه - تپه ،نوشيجان، - گودين تپه كنگاور، - گور دخمه هاي مادي مانند فخريكا در مهاباد ،فرهاد و شيرين در كرمانشاه ،داوود دختر در فهليان فارس وشهر مادي اندركش اشاره كرد .

از خانه هاي مردم عادي نمونه اي به دست باستان شناسان نرسيده است. احتمالا مادها بناهايشان را از خشت و چوب ميساختند و آثار آن بر اثر فرسايش از بين رفته است. اطلاعاتي كه داريم بر اين اساس است كه خانه هايشان داراي يك ايوان ورودي با پايه هاي چوبي بود. با يك در كوچك به يك اتاق قايم الزاويه ميرسيدند كه شامل دو بخش در طرفين يكي برار انبار و ديگري براي آشپزي بود. درون خانه ها سكوي گلي ميساختند. نمونه اين خانه ها در منطقه آذربايجان و ساوه ديده ميشود. شهرهاي مادي داراي دو بخش بودند. الاني دننوني نام منطقه مركزي شهر بود كه دژ مستحكمي داشت و اطراف آن منطقه مسكوني مردم عادي بود كه الاني سهروتي نام داشت. دژ مركزي معمولا داراي چند ديوار بود و در فواصل معين برجهاي ديده باني با كنگره هايي براي تير اندازي داشتند. حصار بيروني از سنگ و حصارهاي دروني دايره مانند از خشت ساخته ميشدند

دين مادها

تاريخ ماد از نظر دين به دو دوره قبل و بعد قرن هفتم پيش از ميلاد تقسيم ميشود.

در متون آشوري چند بار از دين مادها و فرهنگهاي همسايه آنها مانند ماناييها نام برده ميشود. مثلا به ربودن خداي ماناييها اشاره شده است( بت). شكل اين بتها را از مفرغهاي لرستان و گنجينه زيويه ميتوان بازسازي كرد. اين شمايلها هيچ ارتباطي با دين زرتشت ندارند و بيشتر همخانواده دين مردم بين النهرين آشوريها و هوريان است .يكي از ايالات مادي نيز بيت ايشتار نام داشت. بسياري از فرماندهان مادي كه در منابع آشوري نام آنها آمده است نامهاي اكدي داشتند
در شرق ايران دين اهورايي معتبر بوده است. نامهاي مادي عمدتا كلمات اهوره - مزدا - بگ را همراه داشته اندو نيز تركيباتي از آتش مانند آذر-آتور - آتر .
دوره دوم دين مادها دوره مشهور به مغان است كه تعليمات زرتشت فراگير شده است. بحث در مورد مغان وريشه يابي آنان بسيار است. آنها قومي از اقوام مادي بودند كه ظاهرا به دين زرتشت گرويده اند و به گسترش آن پرداخته اند. هرچند نميتوان ظهور زرتشت را دقيقا در اين دوره دانست

گوردخمه روانسر

در دهستان روانسر در جاده كرمانشاه به پاوه در كنار قبرستان محل گور دخمه اي رو به شرق قرار دارد .در اطراف ورودي مستطيل شكل سوراخهايي ديده ميشود كه احتمالا مخصوص در گور دخمه بوده اند. اتاق درون گور دخمه مستطيل شكل است و سقفي نيمه گنبدي دارد. در سمت راست درون مقبره تصويري بر سنگ حجاري شده كه متاسفانه از بين رفته و احتمالا ميتواند انسان بالدار مانند نمونه هاي هخامنشي باشد

گوردخمه كورخ كيچ

اين گور دخمه در 25 كيلومتري گور دخمه قيز قاپان در همسايگي روستاي شورناخ قرار دارد. ايواني در جلوي آن با يك ستون كنده شده كه پايه ستون آن مربع است. درون مقبره يك اتاق دارد كه توسط گوري واني شكل به دو قسمت تقسيم شده است. كردها در مورد اين گور دخمه افسانه اي دارندو ميگويند شاهزاده اي از اين مكان به ديدار شاهزاده خانمي در قيز قاپان ميرفته. شاهزاده خانم براي سهولت شاهزاده كورخ كيچ دستور ميدهد در مسير او پلهايي بسازند ولي چون آنها به هم نميرسند دستور ميدهد پلها را خراب كنند. به اين صورت كردها اين دو گور دخمه و پلهاي تاريخي تخريب شده منطقه را مرتبط ميدانند

گوردخمه دكان داود

اين گور دخمه درسه كيلومتري جنوب شرقي سر پل ذهاب قرار دارد و به دوران مادها يا هخامنشيان تعلق دارد. دخمه در دل صخره ستبري كنده شده است و از زمين ارتفاع دارد و دسترسي به داخل آن امكان ندارد. در زير اين صخره يك قبرستان معاصر قرار دارد ،يعني از بيش از دو هزار سال پيش در اين مكان اجساد مردگان با روشهاي مختلف دفن مي شدند.درون مقبره پنج تاقچه جهت گذاشتن نذورات و يك گور بيضي شكل قراردارد.سقف دخمه تاق مانند است
در 8متري زير دخمه مردي تمام قد و نيمرخ بر سنگ حجاري شده است. احتمالا حجاري اين پيكره همزمان با ساخت گور دخمه نبوده است. او لباس بلندي بر تن دارد و كلاهي دارد كه قسمتهايي از صورت او را پوشانده است. او در يك دست برسم دارد و دست ديگر را به نشانه نيايش بالا برده است .ورودي دخمه رو به جنوب است

گوردخمه اسحاق وند

گوردخمه هخامنشي اسحاق وند از مجموعه سه گور دخمه در كنار هم تشكيل شده است كه بر روي قله سنگي تپه اي مشرف به دشت واقع است. اين گور دخمه در شمال شرقي روستاي نوده در كنار جاده آسفالته پل چهر قرار دارد.نام اين گوردخمه ها برگرفته از نام روستايي است كه در شمال آنها قرار دارد.گور دخمه سمت راست بالاتر از بقيه است.اطراف هر يك از اين گور دخمه ها تاق بندي شده است.بالاي گور دخمه وسط تصوير مردي به حالت تمام قد و نيم رخ حجاري شده است.او دستهاي خود را جلوي صورت گرفته است.يك مشعل و يك آتشدان در جلوي او قرار دارد.پشت آتشدان فرد ديگري حجاري شده است كه دستان خود را به آسمان بلند كرده است. اين گور دخمه ها احتمالا مادي ميباشند ولي نمي توان نظر قطعي در اين مورد داد. هرتسفلد معتقد است گور دخمه وسطي متعلق به گئومات مغ است

گوردخمه برناج

گور دخمه برناج در 14 كيلومتري شمال غربي شهر بيستون در روستايي به همين نام قرار دارد. اطراف اين گور دخمه قابي تراشيده شده است.پلان آن مربع شكل است كه ارتفاع و اضلاع پلان اين دخمه همگي 95 سانتيمتر است

گوردخمه ديره

گور دخمه اي در بين راه سر پل ذهاب به ديره قرار دارد و به نام گور دخمه ديره معروف است. اين گور به دوره مادها تعلق دارد

گوردخمه قيزقاپان

گوردخمه قيز قاپان دردهكده سورداشي شهرسليمانيه عراق قرار دارد . در كنار ورودي دخمه دو فرد مادي روبروي هم ايستاده اندو در ميان آندو يك آتشدان قرار گرفته است.حالت ايستادن اين دو فرد كاملا محترمانه است به شكلي كه يك دست خود را جلوي دهان گرفته اند و با دست ديگر كمان خود را نگاه داشته اند ، بطوريكه انتهاي كمان بر روي پاي چپ يكي از آندو قرار دارد
در ايران باستان ، هنگام عبادت يا حضور در مقابل شخصي بلند پايه يك دست را در جلوي دهان قرار مي دادند ، مانند حجاري بار عام داريوش در تخت جمشيد.حالت نگاه داشتن كمان بدون تير در جلو بطوريكه انتهاي آن بر روي پاي چپ قرار گيرد را در آثار متعددي ازايران باستان مي توان يافت ، كه نشان دهنده قدرت شخص است .از آن جمله مي توان به حكاكيهاي جام حسنلو وتصوير داريوش در ديوار بيستون اشاره كرد . نماي ورودي گور دخمه با دو نيم ستون به سه قسمت تقسيم شده است.احتمال ميرود اين گور دخمه به كياكسار تعلق داشته باشد

 

گوردخمه داود دختر

در شمال غربي ممسني دخمه بزرگي در ارتفاع 300 متري كوهي قرار دارد كه داراي دو اتاق است.ورودي آن با دو نيم ستون تزيين شده است.بالاي ستونها 7 آتشدان با معماري هخامنشي بر روي سنگ حجاري شده اند . از اين رو ، اين گور دخمه را به هخامنشيان و يا مادها نسبت مي دهند

ادامه نوشته

گوردخمه دربند صحنه- شيرين و فرهاد

اين گور دخمه در شمال شهر صحنه قرار دارد و ابعاد آن 14.5 در 11 متر است. درجلوي آن ايواني به عرض دو مترقرار گرفته كه ستونهايي از سنگ دارد و از آن فقط پايه ستونها باقي مانده است. در بالاي گور دخمه تصوير خورشيد بالدار وجود دارد.درون دخمه سكوهايي است كه در آنها قبر تعبيه شده ونيز محلهايي براي گذاشتن نذورات به چشم ميخورد. با توجه به شكل تراش سنگها اين گور دخمه به دوره مادها يا هخامنشيان تعلق دارد.گور دخمه ديگري در فاصله صد متري اين دخمه با سقف هلالي قرار دارد .درون دخمه اصلي بعد از ايوان ستون دار يك دهليز است كه اطراف آن دو طاقچه دارد. پس از آن اتاق اصلي مقبره قرار دارد كه يك طبقه پايين تر از سطح ورودي حفر شده و در وسط اين اتاق يك گودي قرار دارد كه محل جسد صاحب مقبره بوده و در اطراف آن دو تابوت مخصوص نزديكان متوفي درون سنگ تعبيه شده است. سقف اتاق اصلي اين گور دخمه شيب دار همانند شيرواني كنده شده است .ورودي مقبره رو به جنوب است

ادامه نوشته

گوردخمه فخريكا

گوردخمه مادي فخريكا در نزديكي شهر مهاباد قرار دارد و در دل صخره اي كنده شده است. ورودي آن با دو ستون گرد تزيين شده است و درون مقبره سكوهايي براي گذاشتن نذورات و تعدادي قبر موجود است.بناي آنرا به فرآتيس پدر دياكو شاه ماد نسبت ميدهند .اضلاع داخل دخمه كاملا سنگي هستند و با دقت بالايي زواياي قائمه دارند. ساكنان اين محل دخمه مزبور را محل زندگي فرهاد كوه كن ميدانند . يك سالن به اندازه ايوان اين دخمه درون مقبره قرار دارد كه با دو پله از ايوان جدا شده است. درون اتاق اصلي گور دخمه سه قبر قرار دارد . قبر وسط موازي ايوان و دو قبر كناري عمود بر ايوان كنده شده است. هر يك از اين سه قبر پنجاه سانتيمتر از سطح مقبره پايين تر هستند

ادامه نوشته

گنجينه جيحون

محل دقيق كشف اين گنجينه مشخص نيست ولي شايد بتواند آنرا متعلق به تپه تخت قباد در نزديكي بلخ دانست. اين گنجينه در بريتيش موزه نگهداري ميشود و هنر عصر ماد و هخامنشي را نشان ميدهد. از جمله آثار مادي آن يك غلاف طلايي خنجر است كه روي آن طرح دو شاهزاده سوار بر اسب با نيزه و كمان در حال شكار نقش بسته است. همچنين چند صفحه طلا در اين گنجينه وجود دارد كه بر روي آنها تصوير يك مرد با شاخه برسمي در دست نقش بسته است و احيانا نذوراتي براي يك معبد بوده اند. برخي از آنها نيز تصوير شتر يا اسب دارند. مشابه اين ورقه هاي طلايي در سرخدم لرستان و موساسير اورارتويي ديده شده است

تپه نوشيجان -استقرار ماد هخامنشي و اشكاني

ارگ نوشيجان از آثار منسوب به اوايل دوره مادي است و در ده كيلومتري شمال ملاير قرار دارد. بررسيهاي باستان شناسي ، زندگي در سه دوره مادي، هخامنشي و اشكاني را در اين منطقه نشان ميدهد بطوريكه زندگي در دوره مادي ، ازبقيه دوران شاخص تر بوده است. رونق اين محل در نيمه دوم قرن هشت پ م تا نيمه اول قرن شش پ م بوده است. آثار معماري مادي در اين منطقه عبارتند از بناي موسوم به اولين آتشكده ، تالار ستوندار آپادانا ، معبد مركزي ،اتاقها و انبارها ،تونل و حصار.
تاقهاي هلالي و پوشش سقف به صورت گهواره اي ، استفاده از مقرنس در تزيين بنا و وجود تالار ستوندار جزو اولين نمونه هاي مشابه در فلات ايران است.همچنين وجود تكه هاي متفاوت نقره نشان از ظهور كاربرد سكه دارد.گنجينه سيمين نوشيجان را در زير يك آجر كار گذاشته بود و اين روش مخفي كردن گنجينه نشان از يك حمله غير منتظره به تپه دارد.اين گنجينه شامل 200 قطعه نقره اي بود كه اشيايي مانند مهره حلقه و گوشواره با آنها ساخته بودند. مهره هاي نقره اي شبيه اشياي مكشوفه در زيويه و مارليك هستند و يك سري مهره هاي خاص مارپيچي نوشيجان نيز شبيه اشياي هزاره دوم و شوم تپه حصار است.
اولين آتشكده محصور در فضاي بسته كه تاكنون كشف شده در اين تپه مشاهده شده است كه در جبهه جنوبي محراب و آتشدان داشته است. بعدها تالار ستوندار را بر روي آن ساخته اند و آتشكده ديگري را به جاي آن ساخته اند. مشخص نيست چرا پس از متروك شدن آتشكده دوم آنرا با سنگ لاشه پر كرده اند! سنگها از تونلي بيرون آمده كه از زير تالار آپادانا و آتشكده اولي ميگذرد. درون معبد اصلي پنجره هاي كور ديده ميشود. مادها اين نوع پنجره نماها را از اورارتوييان گرفته اند و در بناي مشهور كعبه زرتشت هخامنشي نيز اين پنجره ها ديده ميشوند . در برخي اتاقهاي انبار سقف را با خشت به صورت هلالي و ضربي ساخته اند. چنين سقفهايي در اين دوره تاريخي بسيار جالب است


محوطه باستاني هگمتانه

محوطه باستاني هگمتانه با مساحت قريب به 40 هكتار در داخل بافت كهن شهر همدان قرار دارد. با توجه به اينكه اين محوطه داخل شهر قرار دارد از سال 1349 تا 1354 تعداد هزار واحد خانه كه در اين منطقه واقع بودند خريداري شد و حدود پانزده هكتار از آن آزاد گرديد و حفاري در آن شروع شد. طي اين حفاري ديوار ده متري حصار شهر مشخص گرديد و داخل شهر خانه هاي متعددي با معماري زيبا از دل خاك بيرون آورده شدند. اشياي باستاني مكشوفه در موزه هگمتانه در معرض ديد عموم قرار گرفته اند
اين شهر پايتخت مادها بودو پس از آنها پايتخت تابستاني هخامنشيان شد .آثار دوره ماد و هخامنشي را نمي توان در اين منطقه از هم تفكيك كرد زيرا اين دو فرهنگ از هم جدا نيستند و كاملا مشابهند

ادامه نوشته

پاتپه(گونسپان)-محوطه مادی

تپه باستانی گونسپان در 20 کیلوکتری ملایر قرار دارد. در کنار این تپه مخروطی شکل که در ابتدا 27 متر ارتفاع داشت روستایی قرار داشته که آنرا روستای پا تپه می خواندند. از سال 1379 احداث سد کلان ملایر جهت تامین آب آشامیدنی ملایر در این منطقه شروع شد. روستا به محل دیگری تغییر مکان داد و حفاری های ابتدایی در تپه آغاز شد و در ابتدا آثار دوره قاجار، زندیه و صفوی نمایان شدند که در میان آثار صفوی میتوان به حمام و کارگاه شیشه گری اشاره کرد. با ادامه حفاریها آثار ساسانی، اشکانی و مادی نیز در این تپه از زیر خاک بیرون آمد.

در آخرین فصل حفاری در تابستان 1389 که پنجمین فصل حفاری تپه بود کاوش نجات بخشی آثار انجام گرفت. به این معنی که از آنجا که تپه به زودی به زیر آب دریاچه سد کلان میرود تیمهای مختلف باستان شناسی با هدف بیرون آوردن کلیه آثار تپه در این منطقه حفاری سریع خود را انجام دادند و داده های خود را آرشیو کردند تا در آینده بر روی آنها تحلیل انجام گیرد. لایه نگاری در این تپه به صورت پله ای انجام شد تا لایه های بالایی مانع حفر و کاوش لایه های پایین تر نباشند. گور خمره و سکه ای از دوره اشکانی درون تپه پیدا شد. این منطقه دژی اشکانی داشته که سه برج از برجهای آن در کاوشها نمودار گشت. لایه زیرین آن معماری مادی داشته است. این منطقه که به آتشکده نوشیجان و گودین تپه نزدیک است یکی از محلهای اقامت دوره مادها بوده و متاسفانه اکنون در زیر دریاچه سد قرار دارد. آثاری از سفالهای گودین 3و4 در لایه های زیرین تپه یافت شد. با آغاز بارندگی در آخر پاییز 1389 حفاری ها در این تپه متوقف شد و آثار حفاری نشده آن برای همیشه در زیر خاک ماندند

 

تپه زيويه-مادي و ماناي

قلعه تاريخي زيويه بر روي كوهي نسبتا مرتفع در 55 كيلومتري جنوب شرقي شهر سقز قراردارد.اين دژدر زمان مادهاو ماناييهادرحدود 700پ م ساخته شده است و از نظر معماري و آثار هنري يكي از مكانهاي منحصر به فرد اين دوره تاريخي است.اين قلعه شامل سالنها ، حياط،اتاقهاي متعدد، تالار ستوندار، انبار قلعه، ورودي اصلي و پلكان سنگي است.مهمترين اشياي به دست آمده از اين منطقه سر عقاب طلايي وگردن بندهاي طلايي است.قلعه داراي حفاظي با ديواره هاي سنگي طبيعي است و با خشتهاي گلي به ابعاد14*46*46 سانتيمتر ساخته شده است. درون حياط قلعه چاه آبي قرار داشته كه آب باران به آنجا هدايت و از آنجا خارج ميشده است. ساخت اين قلعه به سالهاي حدود 650 پ م بر مي گردد و آتش قلعه را از بين برده است. گنجينه زيويه در سال 1325 توسط پسر بچه چوپاني به طور اتفاقي كشف شد و خيلي زود در بين مردم روستا تقسيم شد و مقداري از آن ناپديد شد. آندره گدار رييس اداره باستان شناسي آن زمان مقاديري از آنرا براي موزه ايران باستان خريداري كرد و برخي از قطعات آن نيز سر از موزه هاي غرب در آوردند. سارگن در كتيبه مربوط به 717 پ م از فتح ايزيرتو زيبيه و آرماييد و به آتش كشيدن اين شهرها ياد ميكند. سفالهايي كه از اين منطقه كشف شده اند اكثرا با چرخ ساخته شده اند و بسيار دقيق هستند و بر روي بدنه آنها طرحهايي كنده شده است. سفال زيويه در مقايسه با ديگرسفالهاي هزاره اول پيش از ميلاد از ظرافت و زيبايي خاصي برخوردار است . در قبرهاي زيويه تعداد زيادي ريتون نيز كشف شده است. ريتونهايي به شكل گوزن مرغابي يا آبخوريهاي ساده كه از سفال قرمز رنگ ساخته شده اند. يك نمونه ظرف آبخوري نيز به شكل كفش در حفاريهاي زيويه به دست آمده كه مشابه آنرا در آثار اورارتويي زياد ميتوان ديد و در ايران نيز در اهر نور كلاردشت خوروين عمارلو حسنلو و كلورز ديده شده است .همچنين در ميان آثار زيويه اشياي تزييني طلايي به وفور ديده ميشود كه هر كدام از آنها ارزش بالاي هنري دارند. مجسمه پلاك دستبند بازوبند و اشياي تزييني زنانه و ظروف مختلف از آن جمله اند

شهر مادي اندركش

شهر باستاني اندركش حوالي روستايي به همين نام در 10 كيلومتري حومه مهاباد قرار دارد و به دوران مادها تعلق دارد. در كنار شهر دخمه اي به نام راكا قرار دارد و از نظر سبك معماري به گور دخمه هاي نقش رستم هخامنشيان شبيه است.بطلميوس از اين شهر باستاني،به نام داروشاه نام برده است و راولينسون آنرا دارياسي مي نامد

مادها

تاريخچه ماد
مادها قومي ايراني از تبار آريايي بودند كه قسمت اصلي سرزمين آنها شامل جنوب آذربايجان و قسمتهاي ديگري در زاگرس وپايتخت آنها هگمتانه بود.اولين اطلاعات درباره آنها به سالنامه هاي آشوري شلمسر سوم در سال 836 پ م باز مي گردد.آنها از سده هشتم پيش از ميلاد تا ظهور سلسله هخامنشي بر فلات ايران و فراسوي آن حكومت كردند.سكاها به دست كياكسار شكست خوردند. او با آشور به جنگ پرداخت و براي مقابله با آنان با بابل هم پيمان شد. پس از اينكه آنها آشور را شكست دادند بخت النصر حاكم بابلي كه با نواده كياكسار عروسي كرده بود از ترس حملات مادها به سرزمينش در مرزهاي شمالي سرزمين خود استحكامات نظامي فراواني برپا كرد.نهايتا ماد توسط هخامنشيان از بين رفت

ادامه نوشته

معماری مادها

واژه ماد به زبان آشوری مادامی(در کتیبه های آشوری به مادها ؛ آمادا ، آمادی ، ماتای می گفتند و پسوند " آنه" را که پسوند مکان است در آخر کلمه آمادا اضافه کرده و محل پایتخت مادیها را " آمادانه " می خواندند که به زبان پارسی هخامنشی "هگمتانه" است.) به زبان ایلامی ماتاپه و به زبان عبری قدیم مادای و به زبان پارسی باستان ماد و به زبان یونانی مدی (Medoi) و به زبان پارتی مات نامیده می شده است. پادشاهی است که پیش از هخامنشیان در سرزمین ایران فرمانروایی می کردند. بنیانگذار پادشاهی ماد ، دهقانی ایرانی، نیک رفتار به نام دیااکو است ، از تاریخ و حکومت و شیوه معماری مادها چندان آگاهی نداریم و بررسي هنر معماري ماد با کمبود مدارک موجود کاري سهل و آسان نيست قطعا مادها هم مانند اسلاف خويش برخوردار از آثار معماري قابل بحثي بوده اند . مويد اين مطلب آثار بدست آمده از کاوشهاي اخير باستان شناسي تپه هگمتانه و همچنين معماري صخره اي است که از آنها به جاي مانده است .(ماد ها ساکن در آذربایجان ، کردستان ، لرستان ، و همدان بودند.)بر همين اساس معماري مادي را در دو بخش بررسي مي کنيم :

 

الف)معماري صخره اي : که در دامنه کوهها و صخره ها ايجاد گرديده اند .

ب)معماري معمولي به اين آثار در محلهايي بنام تپه نوشيجان ملاير گودين تپه باباخان تپه هگمتانه زيويه و ... قرار دارند که در کاوشهاي باستان شناسي بدست آمده است.

 

معماري صخره اي :ايجاد حفره و وسعت دادن آن فضاي مورد احتياج مثلا خانه و يا آرامگاهي ايجاد شود . حاصل اين عمل مبارزه جويانه انسان با کوه و صخره را که براي دستيابي به فضايي استوار و ماندگار انجام مي شود معماري صخره اي مي ناميم .

ادامه نوشته

آستيیاگ ( ايخ توويگو )

جانشين کياکسار ( هوخشتره )  در مدت ۳۵ سال سلطنت خود از يک طرف به سياست جهانگشايی را دنبال کرده و از سوی ديگر به سر و سامان دادن وضع داخلی کشور پرداخت . او چون بنا به قرارداد صلحی که پدرش با پادشاه ليدی بسته بود نمی توانست به آسيای صغير دست يابد سپاهيان خوذ را برای فتح بين النهرين و شمال سوريه گسيل داشت . حکومت آستيياگ در تاريخ ماد دوران اوج مادها را نشان ميدهد . در زمان حکومت اين پادشاه قلمرو مادها در شرق به نواحی مرکزی فلات ايران در غرب به رود هاليس و در جنوب تا خليج فارس گسترش يافته بود . آستيياگ در طول حکومت خود کوشش کرد تا از قدرت نامحدود اشراف بکتهد روی همين اصل با آنها به گونه ای خودکامه رفتار می کرد و در عين حال قدرت روحانيون ( مغ ها ) رو به فزونی می رفت . در چنين شرايطی قسمتی از اشراف ماد به رهبری يکی از خويشاوندان شاه و فرمانده ارتش به نام گارپاگا تماس هايی با شاه پارس يعنی کورش دوم برقرار کردند و به اين ترتيب کورش عليه پادشاه ماد به پا خواست .سه سال پس از اين قيام به سال ۵۵۰ قبل از ميلاد هنگاميکه آستيياگ  به پارس لشکر می کشيد ارتش تحت فرمان او عليه پادشاه ماد شوريده  او را دستگير کرده   و به کورش تسليم کردند اين مطلب را يک تاريخ نگار بابلی گفته اما بنا بگفته هرودوت فقط قسمتی از ارتش ماد که جزو توطيه کنندگان نبودند بسختی با پارس ها جنگيدند و ديگران آشکارا به آنها پيوستند . بهر حال کورش دوم پادشاه هخامنشی در اين نبرد پيروز شده و دولت هخامنشی جايگزين مادها شده

فرورتيس ( فرااورت )

پس از ديوکس ( ديااکو ) پسرش فرورتيس که نام نيای خود را داشت به تخت پادشاهی نشست . او با پرداخت منظم خراج به دولت آشور که در آن هنگام آشور بانیپال پادشاه آن بود . سياست پدر را که حفظ مناسب حسنه با آشور بود ادامه داد و نيز مانند پدر به فتح و جذب ديگر قبايل ماد که در فلات ايران مستقر شده بودند پرداخت . مادها در اين راه ولايت پارس را که با سکنه آن خويشاوند بودند متصرف شدند . آنها که با اين پيروزيها شجاع و دلير شده بودند کوشيدند تا يوغ بندگی را از گردن خويش بردارند و در رسيدن به اين هدف به آشور حمله بردند ؛ اما سپاهيان کار آزموده آشوری که سر انجام دولت ايلام را مغلوب و مطيع کرده بودند و از انضباط شديدی برخوردار بودند و نيز با جنگ افزار بزرگ می شدند ؛ برای مادهای مشهور و جسور ؛ بسيار خطرناک بشمار می رفتند . در نتيجه سعی مادها ثمر بخش نبوده و عاقبت در برابر دشمن شکست خوردند و فرورتيس ( فرااورت ) ؛ پس از بيست و دو سال پادشاهی به هلاکت رسيد و بيشتر سپاهيانش نابود گرديدند . پس از کشته شدن فرورتيس ؛ هوخشتره (  کياکسار ) که مديری قابل و سرداری فاتح بود به پادشاهی رسيد . شکستی که به قيمت جان فرااورت ( فرورتيس ) تمام شده بود به او آموخت سربازانی که روسای زمين دار جمع می کنند هرگز از عهده سپاهيان منظم بر نمی آيند ؛ از اين رو بر آن شد تا سپاهی از روی نمونه سپاه آشور تشکيل دهد ؛ پيادگانی که هر يک به کمان و شمشير و يک يا دو زوبين مسلح بودند و سوارانی که در سايه پرورش اسب که در ميان مادها رايج بود ؛ پيش از سواره نظام دشمن بودند . لشکريانی که به تير  و کمان مسلح بودند که در همه شرايط ؛ در حمله و عقب نشينی بسوی دشمن تيراندازی کنند

کياکسار ( هوخشتره )

نام هووخشتره به صورتهای کیاکسار ، کیاکزار ، کواکسارس و سیاکزار نیز ظبط شده است ، وی پسر خشثریت بوده است .آغاز سلطنت رسمی هوخشتره پس از سال 625 قبل از میلاد بوده است ، هوخشتره در همین سال به کین خواهی پدرش از آشور به آنجا تاخت اما مورد مقاومت سکاها به فرماندهی مادیس که متحد آشور بودند ، واقع گردید ، سرانجام روزی هوخشتره و گروهی از مادها جمع زیادی از سکاها را به میهمانی دعوت کردند و چون همه را مست کردند ، همه ایشان را به قتل رساندند ، و بدینگونه مادها توانستند قدرت از دست رفته خود را باز یابند ، به روایت هرودوت هوخشتره توانست سپاه را بر اساس نوع اسلحه به گروه هاای نیزه دار ، کماندار و سواره نظام تقسیم کند ، همین نظام بخشیدن به لشکریان توانست در جنگهای آینده ، کمک بزرگ و تعیین کننده ای برای او باشد آشور بانیپال حدود سال ۶۲۵ ق . م درگذشت ؛ در ايام فرمانروايی جانشين او ساراکس ؛ بنوپلسنر ؛ جاکم بابل سربر افراشته و خود را شاه خواند . وی نخست عليه مهاجمان ناشناخته ای که از دهانه های دجله و فرات می آمدند لشکر کسيد ؛ ولی بعلت ناتوانی بعدها مادی ها را به ياری خويش طلبيد و در نتيجه هوخشتره به او پيوست . نينوا در محاصره افتاد و هنگامی که پادشاه آشور مقاومت را بيهوده ديد ؛ خرمنی از آتش برافروخت ؛ خود و خانواده اش را در آن افکند و به هلاکت رساند . در نتيجه در سال ۶۰۶ پيش از ميلاد پايتخت آشور به اشغال سپاهيان دشمن در آمد و با خاک يکسان گرديد و چنانکه از لوح استوانه بنونيد پلسر ؛ حاکم بابل بر می آيد ديگر شهر ها و معابدی که پلسر را ياری نکرده بودند به سرنوشت پايتخت آشور گرفتار آمدند . از اين تاريخ مادها بر بخش بزرگی از آسيای غربی فرمانروايی يافتند . بنوکد نصر ( بخت النصر ) پسر و جانشين بنويد پلسر ؛ عقد اتحادی با آنها منعقد کرد و با ؛؛ آمی تيس ؛؛ دختر هوخشتره ازدواج کرد ؛ در حاليکه بابليان دشت ها را در تصرف خويش داشتند . مادها نيز از فرصت استفاده نموده تمامی سرزمين ايران را به تصرف خود در آورده و بتدريج از يکطرف به ارمنستان و از طرف ديگر تا مرکز آسيای صغيريعنی کاپادوکيه پيش رفتند . فتح تمامی اين مناطق برای مادها آسان تر بود ؛ زيرا کيمری ها ( سیمری ها )‌ و اسکيتها ( سکاها )‌ تمامی بلاد آباد و مناطق مذکور را غارت و ويران کرده بودند و پيش از آمدن مادها مناطق فوق چنان دستخوش هرج و مرج و بی نظمی شده بود که قدرت ايستادن در برابر مهاجمان خارجی را نداشت . پيشروی مادها در کنار رود هاليس ( قزل ايرماق کنونی )‌ که خود را با مملکت جنگجو و قدرتمند ليدی رودررو ديدند متوقف کرديد . پادشاه ليدی در آن زمان آلياتس نام داشت که از پادشاهان مقتدر آن زمان بشمار می رفت . البته جنگ ميان ليدی و ماد شش سال طول کشيد . و در اين مدت هيچ يک از طرفين بر ديگری پيروزی نيافت . در سال هفتم ؛ کسوفی پديد آمد که گويند تالس ميلتس فيلسوف يونانی آن را پيشگويی کرده بود ( ۵۸۵ ق . م ) طرفين از اين کسوف ترسيدند و دست از جنگ کشيدند و پس از گفتگويی چند و ميانجی گری پادشاه بابل بين دو طرف صلح برقرار شد و رودخانه هاليس ؛ مرز بين دو دولت  تعيين شد . يکسال بعد از انعقاد قرارداد با دولت ليدی هوخشتره در گذشت ( ۵۸۴ ق . م )‌ او می بايست شخصيتی پر توان و قدرتمند و همچنين سازماندهی برجسته بوده باشد ؛ زيرا ماد را که مغلوب آشوريان و سکاها بود ؛ به چنان پايگاهی رساند که بر هر دو دست يافته ؛ سکاها را از قلمرو خود بيرون و نينوا را فتح کرد و نيمی از آسيای صغير را به تصرف خود در آورد هرودوت می گويد که هوخشتره ؛ هسته های جداگانه ای از تير اندازان و سواران را که در گذشته همه با هم می جنگيدند تشکيل داد . هوخشتره در سال 585 قبل از میلاد پس از صلح با لیدی درگذشت

ديوکس ( ديااکو )

هرودوت تاريخ نويس يونانی می گويد : ديااکو پسر فرورتيش چنان آوازه ای در حسن دادخواهی داشت که ابتدا اهالی روستايی که در آن زندگی می کردند و سپس همه افراد قبيله اش برای رفع دعواهايشان ؛ به او مراجعه می کردند . وی چون قدرت خويش را دريافت  شايعه در افکند که بخاطر بازماندن از کارهای خصوصی خود نمی تواند تمام اوقاتش را به داوری ميان افراد صرف کند . از اين رو از کار داوری کناره گرفت . به دنبال اين اقدام دزدی و بی نظمی آغاز گرديد . روئسای طوايف و قبايل ماد دور هم گرد آمدند که چه کنيم که ديگر داوری چون ديوکس ( ديااکو ) بر ما داوری نخواهد کرد و هر روز دزدان و غارتگران بر ما هجوم می آورند و از مجازات عمل نمی ترسند ؛ پس از شوری که کردند به اين نتيجه رسيدند که از ديوکس ( ديااکو ) بخواهند تا به عنوان شاه به آنها حکومت کند و جلو اين دزدان و غارتگران را بگيرد پس به منزل وی رفته و تقاضايشان را با او در ميان گذاردند . ديوکس هم که دقيقا همين انتظار را داشت گفت من برای قبول اين کار چند شرط دارم که بايد عملی کنيد . اول اينکه برايم قصری بسازيد و برايم سربازانی محيا سازيد تا از من حمايت و پاسداری کنند . اين شروط را روسای قبايل قبول کردند و ديوکس ( ديااکو )‌ از اين تاريخ به بعد شاه مادها شد . اولين اقدام شاه جديد فراهم آوردن نگهبانانی برای خود و سپس ساختن پايتخت بود . وی برای اين منظور همدان را که يونانی ها اکباتانه ميگويند جهت پايتخت برگزيد . البته ديوکس ( ديااکو‌ ) از قرار معلوم اين شهر را بنا نکرد زيرا اين شهر در کتيبه تيگلات پلسر اول تخت عنوان امدانه ذکر شده است . اما پادشاه ماد بر جمعيت آن افزود ؛ نام هگمتانه  به معنی جای اجتماع می باشد و ظاهرا بدان اشاره دارد که طوايف مادی که در گذشته پراکنده بودند ؛ به گونه ای متراکم در آنجا جمع شدند . شهر جديد احتمالا از روی نمونه شهرهای جلگه ای بنا گرديد . اين شهر بر روی تپه ای ساخته شده و هفت ديوار تو در تو داشت که ديوارهای درونی به ترتيب مشرف بر ديوارهای بيرونی بودند ؛ بطوری که درونی ترين ديوار از بقيه ديوارها بلند تر بود . قصر پادشاه که خزاين او در آنجا نگهداری می شد ؛ درون هفتمين ديوار واقع شده بود . اين ديوار کهدرونی ترين ديوار هفتگانه به شمار می رفت ؛ کنگره های زرگون داشت و حال آنکه ديوارهای ديگر مانند برج بيروس نيمرود رنگهای روشن داشتند . اين کنگره ها و بويژه رنگ های آن در نزد بابليان نمادهای خورشيد و ماه و سيارات بودند اما در نزد مادها اين گونه رنگ آميزی صرفا وام گيری هنری بوده . ديوکس ( ديااکو ) ؛ در اين کاخ مراسمی برای بار نيز مقرر می داشت که احتمالا به تقليد از دستگاههای آشور بوده است . در اين کاخ کسی نمی توانست با شاه روبرو شود و دادخواست ها را پيامگذاران به شاه می دادند . بدين منظور اين آيين تشريفات وضع شده بود تا با دشوار کردن دسترسی به پادشاه ترس و اخترام در دل مردم القا کنند . ديوکس ( ديااکو ) در مدت پنجاه و سه سال پادشاهی ( ۶۵۵ - ۷۰۸ ق . م ) فرصت آن را داشت که قبايل ماد را که تا آن زمان پراکنده بودند متحد سازد و به مليت واحدی مبدل کند . اگر او همان ديااکويی نباشد که در کتيبه های آشوری از آن نام رفته لا اقل اين خوش اقبالی را داشته که آشوريان به وی نپرداختند ( نجنگيدن ) زيرا سناخريب در جنگ بابل  و ايلام  ( سوزيانا )‌ آن قدر گرفتار بودند که ديگر مجال انديشيدن به کوههای بلند و صعب العبور کردستان را نداشتند و تنها خطری که از جانب آشور ؛ مادها را تهديد می کرد ؛ اعزام نيروی آشوری يه اللیپی يعنی کرمانشاه کنونی بوده است . بقيه نقاط کشور همچنان در سکون و آرامش بود و خراجش را به صورتی منظم می پرداخت بطوری که آشوريان هيچ بهانه ای برای مداخله نيافتند

ایشتوویگو

ایشتوویگو یا ایختوویگو [از ریشه پارسی باستان *ریشتی وَیگهَ گرفته شده به معنی "نیزه‌گَردان"] (به یونانی آستیاگ) پسر هوخشتره بود که پس از پدرش از ۵۸۵ تا ۵۵۰ پیش از میلاد مسیح و به عنوان آخرین فرمانروای ماد حکومت کرد .او با آرینیس ،خواهر آخرین شاه لیدیه ، کرزوس ازدواج کرد و این ازدواج سندی برای صلح میان ماد و لیدیه شد.

وی پس از ۵ سال جنگ با لیدیه در سال ۵۸۵ جانشین پدرش هوخشتره شد و وارث امپراتوری بزرگ و متحد با برادر زن خود ، کرزوس ، شاه لیدیه و بخت النصر از بابل گشت.

در دوره او آیین زرتشت ثبات بیشتری یافت و پیشرفت چشم گیری کرد و به همین دلیل دوره ی حکومت او مورد توجه قرار گرفته است.

او پس از ۳۲ سال شاهنشاهی ، حکومت خود را در جنگ با کوروش از دست داد .هنگامی که کوروش ، دختر زاده ایشتوویگو و یکی از والیان مادها ، پس از ۳ سال جنگ لشکر ماد را نابود کرد ، هارپاگ یکی از درباریان ایشتوویگو علیه او به پا خاست و بیشتر سربازان سپاه ماد به کوروش پیوستند .

کوروش هگمتانه پایتخت ماد را تسخیر کرد و خزانه آن را به انشان منتقل کرد و به هارپاگ و خانواده اش سمت بالایی داد .گفته ها در مورد ادامه زندگی ایشتوویگو متفاوت است . هرودوت می گوید رفتار کوروش با ایشتوویگو مهربانانه بود و او را جزو یاران خویش برگزید . کتسیاس می گوید که کوروش ، ایشتوویگو را مدیر ساتراپ پارت کرد ولی بعد توسط یکی از مخالفانش ،اوبراس کشته شد

زبان مادی

قدیم ترین یادگاری که از زندگی نیاکان باستانی ما باقی است «نُسک های اَوسْتا» است که شامل سروده های دینی ، احکام مذهبی و محتوی تواریخی است که شاهنامه ی فردوسی نمودار آن است و مطالب تاریخی آن کتاب از «کیومرث» تا زمان «گشتاسب شاه» می پیوندد، و پادشاهی اَپَرداتَه (پیشدادیان)،کَویان (کیان) و زمانه ی هفت خدایی را با هجوم بیگانگان، مانند: اژیدهاک (ضحاک) و فراسیاک تور (افراسیاب) ترک تا پیدا آمدن زردتشت سپیتمان شرح می دهد

ادامه نوشته

هنرمادها

ادامه نوشته

دين مادها

ادامه نوشته

مادها

ادامه نوشته