همانطور که گفته شد در زمان کی خسرو ملوک الطوایفی ایجاد می شود، و پادشاهی کرمان + مکران به شخصی با نام اشکش (شاهنامه ) واگذار می شود. مکران = سوریه, حران ... و کرمان = کرمانشاه میباشد. مرز های امروزی را فراموش کنید. این محل را با عنوان یک ایالت از پادشاهی ایران در نظر بگیرید، که پس از فتوحات اسفندیار هروم نیز به آن افزوده شده است.
لغت اسکندر را تجزیه و تحلیل کنیم، که به نظر نام او نیست و تنها لقبی برای اوست.
1 ــ در تاریخ هرودوت (اصلی) به افسانه های زن ربایی اشاره شده است، که هرودوت (اصلی) علت اصلی جنگ های ایران و یونان را همین میداند. در افسانه "یو و گوگس" آمده است: بنا بر قول ایرانیان که در تاریخ تبحر دارند, باعث شروع اختلافات و نزاع فینیقی ها بودند، که بعد از آنکه به سواحل مدیترانه مهاجرت کردند، شروع به مسافرت های دور و دراز نموده، اجناس مصری و آشوری را به "بودارگس" هلاس امروزی می بردند. در این مکان دختر پادشاه "یو" دختر "ایناکوس" به کنار دریا می آید، و فینیقی ها این زن یونانی را می ربایند، و به مصر می برند. چندی بعد عده ای از یونانیان که از مردم جزیره کرت "صور" بودند، در سواحل فینیقیه پیاده شده، و از شهر "آ" واقع در "گلخیس" دختر پادشاه "اروپه" مادانه را ربوده و با خود میبرند. بعدها بنابر نظر راویان مزبور, اسکندر پسر پرپام که این اتفاق را به یاد داشت, بران شد که با حمله و تعرض، زنی از یونان برای خود به چنگ آورد، پس هلن را به غنیمت ربود.
اگر به ماخذ خود یونانیان نیز رجوع کنیم می بینیم که "این پدر تاریخ جهان!" آنان نیز اسکندر را نام یا لقب یونانی نمی داند، که هیچ او را دشمن یونانیان می خواند. در مورد محل این افسانه جای شک و تردید می باشد، چه که فنیقیه در ساحل دریای مدیترانه و صور = تروی در جنوب آن است، و این همان منطقه مکران در تاریخ ایران می باشد. چطور محل تروی این افسانه را در شمال غربی ترکیه امروزی تشخیص داده اند!؟ در مورد محل و واقعیت این افسانه ها هر که هر جور صلاح می داند قضاوت کند. آنچه مسلم است از زبان شخص هرودوت "اسکندر پسر پرپام نه تنها یونانی نیست که دشمن یونانیان می باشد" و این جملات او آنچنان واضح و روشن است، که نیازی به هیچگونه تفسیر و تعبیر نمی باشد.
2 ــ حال که اسکندر لقبی یونانی نیست آن را ریشه یابی کنیم: اس + محل این ترکیب در بسیاری از نام های پادشاهان دیده می شود. نمونه روشنی از آن نام بردیا از زبان یونانیان است. بردیا = اسمردیس در نوشته یونانیان است. اس مردیس یا بهتر بگوییم اس مدیس یعنی پادشاه (تک خال) مادها. جالب آنکه یونانیان بردیا را تک خال (پادشاه, والی, ساتراپ) ماد می دانستند. و ما می دانیم که او ولایت باختریش (باکتریا ,بلخ) را از جانب پدر داشته است. این هم سندی دیگر بر اینکه باکتریا در منطقه مادها است، و بلخ امروز در شرق ایران نیست. نمونه های دیگر اس + محل: اس تیاک = اژدی هاک فارسی که حداقل دوبار در تاریخ ایران این نام به وضوح آمده است: 1. ضحاک تازی، 2. پسر هوخشتره پادشاه مادها. نمونه های دیگر این ترکیب: اس فیان ( پدران در شجره نامه جمشید در بندهش), اس بن, اس پاتیه, اس پارت و..... می باشند. اس به معنی تک خال در زبان فارسی امروزی را شاید بتوان به معنی پادشاه یا والی در نظر گرفت، و اس + محل را لقبی بر پادشاه آن منطقه تصور کرد.
لغت اسکندر هم میتواند به شرح بالا اس + کندر باشد، و هم میتواند اسک + اندر:
+ نوشته شده در سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۴:۱۱ ب.ظ توسط فروزنده
|