ابوريحان محمد بن احمد بيرونى
پژوهشها
از جملهى پژوهشهاى بيرونى مىتوان به اينها اشاره کرد:
1. شرحشمار هندى
2. مجموع گندمهايى که به تصاعد هندسى در خانههاى شطرنج گذاشته شود
3. تثليث زاويه و ديگر مسألههايى که با پرگار و ستاره حل نمىشود
4. پايهريزى روشى براى رسم کردن نقشههاى جغرافيايى به نام قاعدهى تسطيح کره بر سطح مستوى
5. پژوهش در جرم مخصوص(چگالى) و تعيين دقيق جرم مخصوص 18 سنگ گرانبها و فلز
6. بيان علمى چاههاى آرتزين بر اساس قانون ظرفهاى مرتبط
7. پژوهشهايى در حساب سال و ماه قومهاى گوناگون
8. رصد ماهگرفت، خورگرفت، سيارهها و ستارگان
9. اندازهگيرى دقيق طول و عرض جغرافيايى چند شهر
10 ساختن ابزارهاى اخترشناسى و چند ابزار علمى ديگر
11. اندازهگيرى دقيق شعاع، قطر، محيط و مساحت زمين
12. تعيين فاصلهى بسيارى از شهرهاى آباد زمان خود
پژوهشهاى زمينشناسى
1. چگالى کانىها. ابوريحان در کتاب الجماهر فى معرفه الجواهر به شرح فلزها و جواهرهاى قارههاى آسيا، اروپا و آفريقا مىپردازد و ويژگىهاى فيزيکى ماند بو، رنگ، نرمى و زبرى حدود 300 نوع کانى و مواد ديگر را شرح مىدهد و نظريهها و گفتارهاى دانشمندان يونانى و اسلامى را دربارهى آنها بيان مىکند.
او چگالىسنج دقيقى اختراع کرد و چگالى کانىهاى شناخته شده را اندازهگيرى کرد. اندازهگيرىهاى او با اندازهگيرىهاى امروزى، که با ابزارهاى پيشرفته انجام مىشود، چندان اختلاف ندارد.
. چاههاى آرتزين. بيرونى در آثار الباقيه دربارهى فوران آب از برخى چشمهها و چاهها چنين مىگويد: "اما فوران چشمهها و صعود آب به سمت بالا، علتش اين است که خزانهى آن از خود چشمهها بالاتر جاى دارد، مانند فوران معمولى و گرنه آب هرگز به سوى بالا جز اين که منبع آن بالاتر باشد، نخواهد رفت ... بسيارى از مردم که چون علت امرى طبيعى را ندانند، به همين اندازه کفايت مىکنند که بگوييد الله اعلم، مطلبى را که ما گفتهايم انکار کردهاند و يکى از آنان با من به منازعه پرداخت ... البته ممکن است آب به قلهى کوه هم برود، به شرط آن که قلهى کوه از منبع و مخزن آب، پايينتر باشد."
3. اندازهگيرى قطر و محيط زمين. در کتاب قانون مسعودى نوشته است: " در سرزمين هند، کوهى را مشرف بر صحراى هموارى يافتم که هموارى آن همسان هموارى سطح دريا بود. بر قلهى آن محل برخورد ظاهرى آسمان با زمين، يعنى دايرهى افق را اندازه گرفتم که از خط مشرق و مغرب به اندازهى اندکى کمتر از ثلث و ربع درجه، انحطاط داشت و من آن را 34 دقيقه محسوب داشتم. سپس از تفاع کوه را از طريق رصد کردن قلهى آن از دو نقطه الحجر اين قله، که بر يک امتداد بودند، اندازه گرفتم که مساوى ششصد و پنجاه و دو ذراع در آمد ... و چون حساب کردم، تقريبا 58 ميل درآمد و از اينجا به درستى اندازهگيرى منجمان مأمون اطمينان يافتم." او در پايان کتاب اسطرلاب، روش رياضى به دست آوردن شعاع، محيط، مساحت و حجم کرهى زمين ر شرح داده است.
4. پژوهشهاى ديگر. شرح گردش زمين به دور خودش؛ بيان اين که درهى سند را بايد دريايى کهن دانست که با مواد رسوبى پر شده است