استاد مديريت دانشگاه شريف:
نياكان ما در دانش مديريت، آگاهي‌هايي داشتند كه هنوز فهم نكرده‌ايم
خبرنگار امرداد - شهداد حیدری :
مهران سپهري«برای آن‌که دریابیم دانش نیاکان ما چه مایه گسترده و ژرف بوده است، نیاز به پژوهش‌های بسیار داریم. ما تنها سرنخ‌ها را یافته‌ایم. در حالی‌که اگر به‌درستی می‌دانستیم مانتره پزشکی چیست، چه بسا می‌توانستیم روان‌پزشکی امروز جهان را دگرگون کنیم. اگر اندکی از دانش گیاه‌شناسی نیاکان‌مان را شناخته بودیم، شاید می‌توانستیم به دوران درخشان پزشکی کهن ایران بازگردیم. نیاکان ما در دانش مهندسی و مدیریت آگاهی‌هایی داشتند که ما حتا آغاز به فهمیدن‌شان نکرده‌ایم. آن‌ها راهی را رفته‌اند که ما از آن گم شده‌ایم. در این گمشدگی، گنج‌های گرانبهای خود را از دست داده‌ایم و پناه به باخترزمین برده‌ایم. آن‌چه داشتیم و اکنون از دست داده‌ایم، واقعی بود و آن‌چه اکنون با پیروی از باخترزمین به دنبال آن هستیم، خیالات است.»
«دانش و بینش نیاکان» عنوان سخنرانی مهران سپهری، استاد دانشگاه، بود. آن‌چه بازگو شد، بخشی از آن سخنرانی بود. سپهری در آغاز به جایگاه خردورزی در دین زرتشتی اشاره کرد و گفت:«در "اورمزد یشت" خداوند، رایومند و خروهمند نامیده شده است. این نکته اهمیت و جایگاه خرد، دانش و اندیشه را می‌رساند. اشوزرتشت نیز در گاتها، می‌گوید که اورمزد، دانایی و خرد و آگاهی است. خدای زرتشت، خدای خرد است. خدایی که "اشا" را آفرید و به او اندیشه‌ی نیک داد. چنین خدایی، می‌گوید بیندیشید و برگزینید. از سوی دیگر، در گاتها همواره دانش و بینش در کنار هم آمده است. از این‌رو، دانش و دین از هم جدا نیستند. در "یتا اهو" هم چنین آمده است که آن هنجار هستی که بر کشور فرمان می‌راند، بر روان و سرشت و دین انسان نیز شهرياری می‌کند.»

بازشناخت دو مفهوم دانش و بینش
سپهری سپس به بازشناخت دو مفهوم دانش و بینش پرداخت و افزود:«دانش چکیده‌ی آگاهی‌هایی است که حقیقت را به ما می‌شناساند. اما این که با دانش بدست آمده چه کنیم؟ به بینش و اندیشه‌ی ما بستگی دارد. ما در جهان کنونی از داده‌ها و آگاهی‌های بسیاری برخورداریم. گاه این داده‌ها آن‌چنان فراوان است که در آن غرق می‌شویم. تا زمانی که نتوانیم این آگاهی‌ها را گروه‌بندی و نتیجه‌گیری کنیم، به دانش نمی‌رسیم. چنین دانشی را در هرجای جهان می‌توان داشت. چون مساله‌ای علمی است. اما بینش، نگرش است و راهکار و اندیشه. بینش نیازمند تربیت است. ترکیب دانش و بینش، خرد خواهد شد. چه بسا ما چنان آگاهی‌های گسترده‌ای داشته باشیم که بتوانیم کتاب‌ها بنویسیم و کتابخانه‌ها برپا کنیم. اما هنگامی دانش کتاب‌ها و کتابخانه‌ها ارزش خواهد داشت که همراه با بینش باشد. در کنار این دو، منش جای دارد. بینش، نگرش و جهت اندیشه است؛ اما منش، رفتار است. روش را هم باید به آن‌ها افزود. مهارت و فناوری را روش می‌گویند. اگر انسان بخواهد به تعادل برسد، باید دانش، بینش، منش و روش را با هم داشته باشد.»
به سخن سپهری، اگر دانش و بینش با هم باشند، انسان می‌تواند به مانتره دست یابد. یعنی آن چیزی که خدا سرچشمه‌ی(:منشا) آن است و اشوزرتشت آن را ستایش می‌کند. در چنین راهی، تنها نیستیم. خداوند «اشا» را آفریده است که هنجار هستی است. ورای آن، «وهومن» است. بینش زرتشت، برپایه‌ی وهومن است. اما دئنا و وجدان را در منش داریم. در روش نیز آموزه و «رتو» (:پیشوای روحانی) را خواهیم داشت. اگر منش و بینش را جلو ببریم، فرهنگ پدید خواهد آمد؛ اگر منش و روش را بکار بگیریم، هنر بدست می‌آید. روش و دانش نیز پدید آورنده‌ی صنعت است. جهان ما به همه‌ی این‌ها نیازمند است.

از زمان اشكانيان،‌سكه‌هاي نقره را آب‌طلا مي‌داديم
سپهری در ادامه به دستاوردی که نیاکان ما در پرتو دانش و بینش بدان رسیده بودند، اشاره کرد و افزود: «سخن گفتن درباره‌ی دانش نیاکانی، همانند آن است که بخواهیم درباره‌ی مفاهیمی چون ادبیات و هنر سخن بگوییم. چنین سخنی، گستره و دامنه‌ی بسیار خواهد داشت. دانش نیاکانی ما به همان اندازه پهناور است. تنها می‌توان گذرا به نمونه‌هایی اشاره کرد. بسیاری از صنایعی که امروزه در جهان به‌کار می‌رود، ریشه در ایران دارد. سکه‌های طلایی از زمان اشکانیان یافته‌اند که زیر آن‌ها نقره بوده است. یعنی ایرانیان آن روزگار می‌توانستند سکه‌ها را آب طلا بدهند. در شهر 7 هزارساله‌ی جیرفت، تُنگ‌هایی پیدا کرده‌اند که همانند آن‌ در چین نیز به‌دست آمده است.  پیداست که در جیرفت تولید انبوه داشته‌اند و با سرزمین‌های دور‌دستی همانند چین داد و ستد می‌کردند. این را هم می‌توان دریافت که آن‌ها از چه اقتصاد پیچیده و پیشرفته‌ای بهره می‌بُرده‌اند. باز در زمان اشکانی از مرد اقتصاددانی به نام "آرتادخت" نام بُرده شده است که وزیر دارایی اردوان چهارم بود و سامانه‌ي مالیات، درآمد و خرج و بودجه را پدید آورده بود؛ یعنی روشی که هنوز هم به‌کارگیری درست آن برای ما دشوار است.»
 
چشم و دندان مصنوعی
سپهری آن‌گاه افزود:«نیاکان ما از دانش ژنتیک آگاهی داشتند. چندین گونه دانش پزشکی را می‌شناختند و می‌دانستند که چگونه بیماری‌ها پدید می‌آیند. شگفت است که می‌دانستند ویروس چیست. از همین‌رو بیماران را قرنطینه می‌کردند. یک گونه پزشکی به نام "داد پزشکی" داشتند که پزشکی قانونی بوده است. در شهر سوخته اسکلتی پیدا شده که چشم و دندان مصنوعی داشته است. در آن زمان الکل را نمی‌شناختند، اما نزدیک‌ترین ماده به الکل را کشف کرده بودند. جهان کنونی، تازه به این اندیشه رسیده است که داروهای شیمیایی زیان‌آور هستند. پس به گیاه‌پزشکی روی آورده است. یعنی همان دانشی که نیاکان ما از آن سود می‌جستند. در "وندیداد" از پزشکانی نام بُرده شده است که برای درمان بیماری‌ها، دارو به‌کار نمی‌بُردند و دست به "مانتره پزشکی" می‌زدند. یعنی خواندن مانتره(سخن اندیشه‌برانگیز گا‌تها). وندیداد بارها از پاکی و راستی سخن می‌گوید و در کنار آن از روش و قانون سخن به میان می‌آورَد. قانون‌هایی که چه بسا از قانون‌های کنونی باخترزمین پیشرفته‌تر است.»

زمين گرد است
سپهری سپس از دانش و صنعت شیشه‌سازی، ساخت آسیاب‌های بادی، کاریزهای فراوان که شاهکار دانش آبیاری ایران است، بناهی خشت و گِلی که تاق داشته‌اند و از این‌رو تاکنون پایدار مانده‌اند، سخن گفت. همه‌ی این دانش‌ها را در نزد ایرانیان کهن می‌توان یافت. به همین‌گونه از گچ‌بری‌های شگفت‌آور ساختمان‌های ایرانی می‌توان یاد کرد که بیش از 2500 سال از ساخت آن‌ها می‌گذرد. دانش کشاورزی و آبیاری ایرانیان نیز نمونه‌وار بوده است. آن‌ها توانایی سدسازی داشتند و از دانش‌هایی چون ستاره‌شناسی برخوردار بودند. از این‌رو می‌دانستند که زمین گِرد است.
سپهری در پایان گفت:«نخستین انجمن پادشاهی را ایرانیان در زمان خشایارشا داشته‌اند. در روزگار اشکانیان نیز مجلس مهستان داشته‌ایم. اندرزنامه‌ای از آدربادمهراسپندان در روزگار ساسانیان نوشته شده است که آموزه‌های آن برگرفته از گاتها است. امروزه دانش و بینش را استراتژی و راهبردهای زمان‌دار(:طولانی مدت) می‌نامند. چنین راهبرد و استراتژیی را در سرگذشت کورش بزرگ می‌بینیم. او نخستین منشور حقوق بشر را نوشت و زنان را با مردان برابر دانست. او نمی‌توانست یکباره به چنین بینشی دست یافته باشد، مگر آن‌که فرهنگ و دانشی پیش از او بوده است. کوروش برخاسته از آن فرهنگ است.»
این سخنرانی در پسین یکشنبه 11 تیرماه، در بنیاد فرهنگی جمشید جاماسیان، انجام شد