سروده ای از دکتر مصطفی بادکوبه ای
شبي دل بود و دلدار خردمند /دل از ديدار دلبر شاد و خرسند
که با بانگ بنان و نام ايران /دو چشمم شد ز شور عشق گريان
چو دلبر شور اشک شوق را ديد /به شيريني ز من مستانه پرسيد
بگو جانا که مفهوم وطن چيست /که بي مهرش دلي گر هست دل نيست
به زير پرچم ايران نشستيم /ودر را جز به روي عشق بستيم
به يمن عشق در ناب سفتيم/ودر وصف وطن اينگونه گفتيم
وطن يعني درختي ريشه در خاک /اصيل و سالم و پر بهره و پاک
وطن خاکي سراسر افتخار است/که از جمشيد و از کي يادگار است
وطن يعني سرود پاک بودن /نگهبان تمام خاک بودن
وطن يعني نژاد آريايي/نجابت مهرورزي باصفايي
وطن يعني سرود رقص آتش/به استقبال نوروز فره وش
وطن يعني اوستا خواندن دل/به آيين اهورا ماندن دل
وطن شوش و چغازنبيل و کارون/ارس زاينده رود و موج جيهون
وطن تير و کمان آرش ماست/سياوش هاي غرق آتش ماست
وطن فردوسي و شهنامه اوست /که ايران زنده از هنگامه ي اوست
وطن آواي رخش و بانگ شبديز /خروش رستم و گلبانگ پرويز
وطن شيرين خسرو پرور ماست /صداي تيشه افسونگر ماست
وطن نقش و نگار تخت جمشيد /شکوه روزگار تخت جمشيد
وطن منشور آزادي کوروش /شکوه جوشش خون سياوش
وطن خرم ز دين بابک پاک / که رنگين شد ز خونش چهره خاک
وطن يعني دو دست پينه بسته /به پاي دار قالي ها نشسته
وطن يعني هنر يعني ظرافت / نقوش فرش در اوج لطافت
وطن در هي هي چوپان کرد است /که دل را تا بهشت عشق برده است
وطن يعني خروش شروه خواني / زخاک پاک ميهن ديده باني
وطن يعني بلنداي دماوند /ز قهر ملتش ضحاک در بند
وطن يعني سهند سر فرازي/چنان ستارخانش پاک بازي
وطن گلواژه هاي شعر خيام/پيام پر فروغ پير بسطام
وطن يعني کمال و الملک و عطار/يکي نقاش و آن يک محو ديدار
يکي من را ز دشمن مي رهاند /يکي دل را به دلبر مي رساند
خراسان است و نسل سربداران /زجان بگذشتگان در راه ايران
نظامي خوش سرود آن پير کامل /زمين باشد تن و ايران ما دل
وطن آواي جان شاعر ماست/ صداي تار بابا طاهر ماست
اگر چه قلب طاهر را شکستند / و دستش را به مکر و حيله بستند
ولي ماييم و شعر سبز دلدار /دو بيت طاهر و هيهات بسيار
وطن يعني تو گنجينه راز /تفعل از لسان الغيب شيراز
وطن آواي جان مي پرستان /سخن از بوستان و از گلستان
وطن دارد سرود مثنوي را /زلال عشق پاک معنوي را
تو داني مولوي از عشق لبريز /نشد جز با نگاه شمس تبريز
مرا نقش وطن در جان جان است /همان نقشي که در نقش جهان است
وطن يعني سرود مهرباني/وطن يعني شکوه همزباني
وطن يعني درفش کاوياني/سپيد و سرخ و سبزي جاوداني
به پشت شير خورشيدي درخشان/نشان قدرت و فرهنگ ايران
زعطر خاک وطن گر شوي مست /کوير لوت ايران هم عزيز است
وطن دارالفنون ميرزا تقي خان/شهيد سرفراز فين کاشان
وطن يعني بهارستان مصدق/حضوري بي ريا چون صبح صادق
زخاک پاک ما پروين بخيزد/بهار آن يار مهر آيين بخيزد
که از جان ناله با مرغ سحر کرد /دل شوريده را زير و زبر کرد
وطن يعني صداي شعر نيما / طنين جان فضاي موج دريا
ز درياي وطن خيزد همي در/چو آژير و چو دريادار بايندر
وطن يعني خزر صياد جنگل/خليج فارس رقص نور مشعل
وطن يعني تجلي گاه ملت/حضور زنده ي آگاه ملت
وطن يعني ديار عشق و اميد/ديار ماندگار نسل خورشيد
کنون اي هم وطن اي جان جانان/ بيا با ما بگو پاينده ايران