9 قرن فرهنگ نویسی پارسی
فرهنگنامهها همواره يكي از ابزارهايي بودهاند كه انسان را به شناخت بسياري از ناشناختهها ياري كردهاند. فرهنگنامههايي كه از يكسو زيرشاخه علم نوپای زبانشناسی ما محسوب ميشوند و از سويي ديگر ميتوان بهعنوان مهمترين منابع ادبي ما هم از آنها نام برد و كنارگذاشتن فرهنگ لغتهايي كه بهنظر ميرسد از اواسط قرن پنجم هجري تاكنون نگاشته شده از پيكره ادبيات، يعني گمكردن كليدهايي كه بسياري از قفلها را براي هميشه بسته نگه ميدارد. پس به همين خاطر نگاهي مياندازيم به تاريخ فرهنگنويسي ايران از آغاز تا اكنون.
***
دكتر محمد معين در مقدمه فرهنگ خود مينويسد كه «شواهدي در دست است كه از اواسط قرن پنجم هجري، تلاشهايي در امر فرهنگنويسي براي زبان فارسي انجام گرفته است و بنا به سخن دكتر وثوقي احتمال دارد كه تلاشهايي بيش در فرهنگنويسي، قبل از قرن پنجم هم در ايران صورت گرفته باشد، اما در حوادث تاريخي و... ازبين رفتهاند و امروزه هيچ سند مكتوبي از آنان نداريم.گرچه در کتابخانه آتن اگر به جستجویی درباره ایران دست یازید ، به سرعت نام کسانی از دانشمندان یونان یافت می شود که با ایرانیان تبادل نظر می کرده اند یا در دانشگاه اسکندریه مصر و یا کتب عبری ، نشان از کنکاش ها و مباحثات آنان با دانشمندان ایرانی وجود داردو یا وجودترجمه های چینی ، هندی،عبری، یونانی و فارسی به همدیگر ، نشان از وجود مترجمانی حرفه ای دارند و حتی در عهد ساسانی که به قول رشید یاسمی ، عده ای از مهاجرین یونانی به فرمان سکندر در ایران اقامت گزیدند و شاید نظر سید صادق گوهرین درست باشد که ملتهای ایران و روم و مصر و مغرب و اندلس و سایر ملل اسلامی به علت وحدت اقتصادی مجبور بودند که با هم آمیزش و مراوده داشته باشند.
در دوران ساسانيان گرچه زبان فارسي – قبل از هجوم اعراب – در ايران، زبان رسمي بوده است؛ چه بسا كه مانند چين و يونان ما هم فرهنگهايي داشتهايم و يا حتي از سلسله صفاريان به بعد كه زبان عربي و فرهنگ اسلامي هم به سرزمين ما آمد اين احتمال وجود دارد كه قاموسها به عربي و فارسي توسط نويسندگان و اهل قلم آن زمان به رشته تحرير درآمده باشد. و علی اصغر حکمت معتقد است که از قرن دوم هجری به بعد ایرانیان در رشته های مختلف علوم اسلامی ، نهضت عظیمی را به وجود آوردند و در تدوین لغت و ادب ، پیشقدم بوده اند و آثار ادبی ایرانیان باستان به وسیله ایرانیان مستقیما در زبان عربی راه یافت.
اما به ناچار، براساس شواهد تاريخي، به معرفي فرهنگهاي مشهور فارسي ميپردازيم: